شهيد مصطفي عليپور مبارکي فرزند شعبان در سال 1336 در خانواده اي مذهبي از روستاي اسلام آباد از توابع شهرستان رشت بدنيا آمد او فرزند پنجم و تنها پسر خانواده بود. شهيد علي پور به عنوان راننده آمبولانس براي سنگر پشتيباني خدمت مي كرد وقتي كه در علميات بدر مجروح ها را به بيمارستان برده بود در زمان كه در سنگر براي استراحت رفته بود با اصابت خمپاره دشمن مجروح و بعد از چند ساعت به بيمارستان منتقل شد و در بيمارستان براثر سوختگي شديد و جراحت زياد به شهادت رسيد.
قطره اي از آرزوهايم


قطره اي از آرزوهايم

اي كاش - اي كاش - اي كاش
اي كاش پدرم بود و يك بار دستم را براي بردن به مدرسه مي گرفت .

اي كاش پدرم بود و يك بار براي گرفت كارنامه ام مي آمد .

اي كاش وقتي خواهر كوچكم وقتي كه هفت ماه بعد از شهادت پدر به دنيا آمده بود
وقتي بابا بابا مي كرد بابا بود .

اي كاش وقتي خواهر كوچكم براي بازي با دخترهاي همسايه مي رفت وقتي پدرشان از
سركار مي آمد آنها مي دويدند و مي گفتند بابا آمده و خواهرم نيز با آنها مي دويد و
مي گفت بابا آمده بابا بود اي كاش وقتي كه توي آن روستا بوديم كه نه برق نه گاز و نه
آب شهر نه تلفني بود وقتي شبها از تاريكي گريه مي كرديم بابايمان بود .

اي كاش وقتي كه صدام ملعون به روستاي ما و پيربازار بمب باران مي كرد وقتي كه
صداي آژير قرمز مي آمد و خواهر سوم م كه دور دانه پدر بود و او را جوان صدا مي
كرد از شدت ترس دهانش لال ميشد پدرم بود اي كاش وقتي كه زلزله آمده بود و در
اتاقمان از بيرون قفل شده بود و ما چهار خواهر از ترس دام مادر را گرفته و گريه مي
كرديم پدرم بود . اي كاش موقع ازدواجمان بود .

اي كاش وقتي فرزندمان به دنيا مي آمد و بابا بود اي كاش بابا به خانه ما مي آمد و م
استكان چايي را برايش مي بردم اي كاش سرم را روي پاهايش مي گذاشتم اي كاش
برايش درد دل ميكردم .

اي كاش . . . اي كاش . . . و اي كاش
ولي پدر خوشحالم چون دختر تو هستم
تويي كه هدف والايي داشتي همه ي كاشهايم را فداي يك لحبه از فكر هدف هاي
قشنگت به تو افتخار مي كنم
اميدوارم تو هم به ما افتخار ك .

منبع : کتاب زیباترین خاطرات عمرم
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده