دوشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۱۸
یکم تیر 1347، در روستای گازران از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش علی اوسط کشاورزی می کرد و مادرش هاجر نام داشت. خواندن و ‏نوشتن نمی دانست. پاسدار بود. هشتم مهر 1370، در منطقه مرزی بمبون بر اثر انفجار مین و اصابت ترکش آن به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
زندگینامه پاسدار رشید اسلام شهید علیرضا بهاری
تاریخ تولد: 1347             محل و تاریخ شهادت : کردستان - 1370
شهید عزیز  و گرانقدر علیرضا بهاری فرزند علی اوسط در تاریخ 1347/12/28  در روستای گازران از توابع بخش خنداب (اراک) در یک خانواده مذهبی و انقلابی پا به عرصه وجود هستی گذاشت و در دامان مادری شجاع و با ایمان پرورش یافت، دوران کودکی خود را همچون سایر ایام خوش کودکی به پایان رساند و در سن هفت سالگی با شوق و شعف فراوان و هزاران آرزوی بی پایان پا به مدرسه و تحصیل گذاشت.
دوره ابتدایی را در محل دبستان روستای گازران با وجود مشکلات و سختی های فراوان به اتمام رساند و مدرک پنجم را با موفقیت اخذ نمود و جهت ادامه تحصیل به علت نبود مدرسه راهنمایی در روستای محل سکونت و ناچاراً به خنداب عزیمت نمودند و پس از مدت کوتاهی به علل دوری مسافت و مشکلات، قادر به ادامه تحصیل نشد و علیرغم میل باطنی مجبور به ترک تحصیل و در روستا و در کنار پدر مشغول کار کشاورزی شد و در این ایام نوجوانی به خاطر پشتکار و جدیت و تلاش در عرصه کار و تولید و همچنین قدرت تحرک بدنی زبانزد خاص و عام بود.
این شهید بزرگوار پس از سپری نمودن دوران پر جنب و جوش نوجوانی، وارد مرحله تازه ای از زندگی خود شد و به خاطر جنگ تحمیلی در خود احساس مسئولیت در قبال خاک و میهن اسلامی ایران و دفاع از کیان جمهوری اسلامی می نمود، در شش ماهه دوم سال 65 در قالب نیروهای بسیجی به جبهه های جنگ اعزام گردید و طی این مدت در عملیات مختلف شرکت فعالی داشت.
در حین حضور در بسیج و رسیدن به سن هیجده سالگی مشمول خدمت مقدس سربازی شد و با آغوشی باز و خوشحال و صف ناپذیری به خدمت سربازی اعزام گردید و چون در بسیج آموزش کافی دیده بود مستقیماً به جبهه های جنگ اعزام گردید و چون علاقه وافری به بسیج و لباس مقدس سپاه داشت به عنوان پاسدار افتخاری به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آمد و این لحظه ای بود که در خود احساس مسئولیت دو چندان نمود و به مدت چند سال در جبهه های جنگ حضور داشت و در عملیات خیبر در جزیره مجنون در اثر اصابت ترکش های خمپاره دشمن بعثی از ناحیه سر، گردن ، کتف و پا به شدت زخمی شده بود که ناچاراً جهت مداوا به یکی از بیمارستان های تهران منتقل گردیده بود و در این وضع چون یک پاسدار شجاع و غیور مثل تمامی همرزمان خود بود اجازه اطلاع دادن به خانواده را نداده بود و پس از یک مدت چهار ماهه و پس از بهبودی کامل و انتظار طولانی خانواده به خانه برگشت و پس از چند روز خانواده ایشان متوجه می شدند که وی زخمی شده است.
در ادامه حضور در جبهه در عملیات کرکوک، عملیات کربلای چهار و پنج و همچنین در عملیات مرصاد حضوری فعال و غیورانه داشته است.
پس از جنگ تحمیلی در سال 67 همچنان به عنوان پاسدار افتخاری در خدمت نظام مقدس بود و در پادگانها و پایگاه های مختلف به آموزش سربازان مشغول بود و هم اکنون سربازانی که تحت نظر این شهید آموزش دیده بودند دائماً از خلوص نیت، بردباری شجاعت و مهربانی ایشان یاد می کنند.
این شهید چون فرزند اول خانواده بود ، خانواده و اقوام انتظار مراسم جشن ازدواج ایشان را داشتند ولی علیرغم اصرار فراوان به هیچ وجه حاضر به تشکیل خانواده نشد و این به این معنا بود که عشق جبهه و شهادت در وی ریشه  دوانیده بود و جبهه و شهادت را بر تشکیل خانواده ترجیح می داد و خانواده در اولویت بعدی قرار داشت، انگار در این ایام دنبال گمشده ای بود و هیچ توجهی به این دنیای فانی نداشت و دائماً فکر و ذکرش جبهه، شهادت، بسیج و ... بود.
پس از سپری شدن این ایام، شهید علیرضا بهاری جهت انجام ماموریت به منطقه سرپل ذهاب اعزام شد و پس از مدتی از استقرارشان در تاریخ 1370/7/10 در برخورد با مین های کاشته شده دشمن به درجه رفیع و عالی شهادت نائل گشت و به جمع سایر شهدای ایران اسلامی پیوست و با هجران خود، خانواده و تمامی دوستان و اقوام را در غم و اندوهی بی پایان فرو برد.
         یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.

زندگی رفت و ولی یاد تو از یاد نرفت                 میوه عشق تو از قامت شمشاد نرفت
یاد عشق تو شده داغ جگر سوز مرا                    عشق گل از نظر بلبل آزاد نرفت
جغد غم خانه زده در پی ویرانه دل                    از زیان دل من ناله و فریاد نرفت
شده ویران دل من از غم و بیداد و جفا              هرکجا رفت ولی در ره بیداد نرفت
صید عشق تو شدم غرقه دریای غمم                صید غوغایی تو در پی امداد نرفت

منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران  استان مرکزی
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
سلام این شهید عزیز همزم من بود شهید علی رضا بهاری
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۳ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۰
0
0
روزی که اعزام شدیم از اراک به عنوان پاسدار وظیفه در گردان یازهرا بودیم اخر جنک او پاسدار رسمی شد روحش شاد از طرف محمد نعیمی
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده