دوشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۰۱
محمدعلی آقا میرزایی شعری در وصف شهید حاج حمید تقوی فر سروده است. حاج حمید تقوی‌فر یکی از فرماندهان شهید مدافع حرم است که در دوران دفاع مقدس نیز سابقه فرماندهی و فعالیت در بخش‌های مهم اطلاعات و عملیات را داشته است.
برخیز ابو مریم

برخیز ابو مریم

جگر بانوان درد

قطره‌ قطره می‌بارد

بر گونه‌های پنجره

برخیز

در فراق تو

از چشم شهلای دُردانه‌هایت

گل‌های سرخ فرو می‌چکد

بعد از تو

بچه‌های خاکی جیش الشعبی

یتیم مانده‌اند

مردانگی‌هاشان در زنجیر

سر به سردی سنگ می‌سایند

حسرت رد گام‌های کوهوارت

در غروبِ غریبانه‌ی بغداد

سردار سامرا

ستوده‌ی بی ادعا

ببین چگونه ستاره‌های تابناک

درون هشت آسمان بی انتهای کهکشان رنج

در سیاهی بی فروغ می‌شوند

سواران تاریکی

یاران بی ادعای تو را

زمینگیر کرده‌اند

در خاکریزهای جهل

برخیز

طومار تردید پاره کن

طغیان کن

بر باورهای شیرین رفاه

عصیان بورز

بر افکار دنیا پرستی

بر لشکر طمع

خون شد دلِ بانوی صبر

عاشقانه در این خانه‌ی تنها

که لبریز می‌کند

صندوق خاطراتت را

از نت‌های گرم و دلگیر عشق

دوباره رخ نشان بده

آغوش مردانه‌ات را بگشا

مرهمی بزن

بر قلبِ چاک چاکِ دختران انتظار

صدای زخمی تو

سنگینی می‌کند

روی ذهن شرجیِ بچه‌های جنگ

جهاد تو پایان نمی‌گیرد

از فکه تا فرات

عهد خون بسته‌ای

با شاهدانِ شهید

در کربلای هزارباره‌ای از تاریخ

پژواکِ کلام نافذت

نینوا می‌سازد در قلب ما

فاتحانه کنار خدا ایستاده‌ای سردار

و لبخند می‌گشایی

بر ادبار بی پایانِ ما

رها کن صدای مجروحت را

بر سرنوشتِ ما

مدافع حریمِ حرم

حرمتِ یاد تو

با بادهای خشکِ شلمچه

از جنوب جانبازِ ایران

می‌دود تا شمالِ عراق

در سوادِ سنگرهای مقدس سامرا

ترجمانِ تنهاییِ مردانِ مرد

بخوان نام کوچک غیرت را

در گوش بیابان

بانوان بردباری

یاد تو را می‌آویزند

چون شولایی از شوق

بر شانه‌های شهر

چه پولادین پای نهادی

در رکابِ عشق و جنون

پشت پا زدی

بر امنِ زندگی

و قدم نهادی

بر راه خونین عاشقی

شهدِ شیرین زندگی وانهادی

برای دنیا پرستان

ساز جهاد کوک کردی حمید

در هیاهوی همواره‌ی نت‌های زندگی

یاران دیروز

ارزش‌های تابناک دفاع را

در گنجه‌های روزمرگی نهان کرده‌اند

تو یادشان بیار

علم ایثارگری در آسمان عزت

همیشه در اهتزاز است

این چرب و شیرین زندگی

متاع دوروزه‌ای است

چنان که پیر بیهق گفت

«احمقا مردا که دل در این جهان بندد

که نعمتی دهد و زشت باز ستاند»

گل سرخِ روئیده بر پیکرت

سند شرافت راه توست

بر آسمان بیاویز سردار

صدای زخمی و خون چکانت را

به یادمان بیاور

بعد از این بهره‌ای نداریم

از بلورِ باورها در وادی خیال

بر متن شهرِ خوابزده

برخیز ابومریم

برخیز...

1396/8/28


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده