قسمتی از زندگی نامه و وصیت نامه شهيد فرهاد اسد پور
پدر و مادر شهيد فرهاد اسد پور براي بزرگ كردنش بسيار زحمت فراوان كشيدند و سرانجام او را به راه جق سپردند و در اين راه الهي به مسيري كه صلاح ملّت در آن است قرار گرفت و شربت شيرين شهادت را نوشيد.
نویدشاهدگیلان: شهيد فرهاد اسد پور در دوران نوزادي فاقد هر گونه امكانات بوده به طوري كه حتي شيري براي خوردن نداشته و مادر شهيد به جاي شير به او آب جوش مي داد.

و دوران كودكي اين شهيد خانه در آتش سوزي سوخت  و مكاني براي زندگي نداشت و شهيد با بدبختي زياد دوران كودكي را سپري كرد تا به دوران نوجواني رسيد و به عضو بسيج در آمد. تا براي نبرد با دشمن در صحنه نبرد و جنگ با آنها براي حفظ ناموس و جان و مال ملّت كشورش حاضر شود. لذا پس از تلاش بسيار براي جلب رضايت خانواده اش راهي ميدان نبرد شد.

او هفت سال در جبهه بود كه در اين زمان تمام تلاش خويش را براي آزادي وطنش انجام داد. چند روز قبل از شهادت وقتي براي آخرين بار به منزل آمد از تمام خانواده اش خداحافظي كرد و از همه ي آنها حلاليت خواست او كسي بود كه نماز شب را هرگز قضا نمي كرد. و آزارش به كسي نمي رسيد واقعاً انسان پاكي بود. وقتي او راهي جبهه مي شد پدر و مادرش هميشه چمشهانشان به راه بود تا او بازگرد تا اينكه ديگر براي هميشه بازگشت .

پدر و مادر شهيد فرهاد اسد پور براي بزرگ كردنش بسيار زحمت فراوان كشيدند و سرانجام او در تاریخ 1بهمن1365  به راه جق سپردند و در اين راه الهي به مسيري كه صلاح ملّت در آن است قرار گرفت و شربت شيرين شهادت را نوشيد.

قسمتی از وصیت نامه شهید فرهاد اسدپور: شهادت هديه اي است الهي كه نصيب بندگان مخلص خدا مي شود و اين مرام و مسلك اولياي خدا بوده و هست و ما هم كه پيروان ْآن هستيم و بايد چنين راهي را انتخاب كنيم و اين انتخاب مستلزم شناختن و عاشق شدن خداست كه ميفرمايد وقتي كه خود را شناختم و از روزي كه خدا را شناختم عاشق او شدم ولي چون خالص نشده بودم مرا نپذيرفت و من توانستم او را در جبهه ها ببينم و اينك به من الهام شده كه به ديدار او ميروم و اگر به چنين آرزوي ديرينه خود كه در دنيا جر اين فكر نمي كردم رسيد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده