حقا در تنگناي اسارت، به خاطر حاكم شدن يك روح معنوي خاص، برادران عزيزمان اين واقعيت را كه بندگاني هستند كه به مهماني خدا دعوت شده اند حس مي كردند، خصوصا با توجه به اين كه افطاري هم نداشتند، چون دشمن حاضر نمي شد در ماه رمضان افطار بدهد.
نحوه برگزاري ماه مبارك رمضان در اسارت

نوید شاهد: ماه مبارك رمضان همان طور كه در روايت آمده است، ماه ضيافت الله است؛ ماهي است كه بندگان خدا به ميهماني پروردگار دو عالم دعوت شده اند. حقا در تنگناي اسارت، به خاطر حاكم شدن يك روح معنوي خاص، برادران عزيزمان اين واقعيت را كه بندگاني هستند كه به مهماني خدا دعوت شده اند حس مي كردند، خصوصا با توجه به اين كه افطاري هم نداشتند، چون دشمن حاضر نمي شد در ماه رمضان افطار بدهد و مي گفت: من كاري به روزه گرفتن شما ندارم، كسي را هم از روزه گرفتن منع نمي كنم ولي همان ناهاري را كه مي دهم، هر كسي مي خواهد، ظهر بخورد و هر كسي هم كه مي خواهد براي افطاري نگه دارد.
اين بي انصافي ها در اين ده سال، هشت سالش را هر روز صبح ساعت 5/8 آش مي دادند و برادران ما كه اين آش را به هنگام افطار صرف مي كردند و هر قدر هم كه اصرار مي كردند آش هنگام افطار پخته شود، عراقي ها نمي پذيرفتند. همين طور غذاي ظهر را هم براي سحر نگه داري مي كردند. نحوه نگه داري هم به اين صورت بود كه ظرفهاي غذا را با گوني هاي پلاستيكي مي بستند و در نتيجه بخار داخل ظرف، آش ولرمي براي افطاري باقي مي ماند. از نيم ساعت مانده به غروب، سكوت مطلق بر آسايشگاه حاكم مي شد، يعني ديگر كسي با كسي حرف نمي زد و مشغول خواندن دعا و نماز مي شدند و اين نيم ساعت در ماه مبارك رمضان اثر معنوي بالايي داشت. نزديك اذان، مناجات و دعاهاي معمول قبل از افطار را مي خواندند و بعد افطار با حالتي معنوي صرف مي شد. معمولا سعي مي كردند نمازهاي مستحبي را بخوانند. قرآن را بدون استثناء همه مي خواندند. چون در ابتدا قرآن خيلي كم بود و در يك آسايشگاه صدو پنجاه نفري بيش از دو تا سه قرآن پيدا نمي شد، بچه ها قرآنها را به صورت جزء جزء تقسيم مي كردند و به شكل ساعتي دراختيار برادران قرار مي دادند.

سحرهم با اينكه غذا همان برنج از ظهر مانده بود ولي بچه ها با شور و شوق و حرمت خاصي پاي سفره سحري مي نشستند كه خيلي لذت بخش بود. هيچ وقت به كسي نمي گفتيم كه چرا روزه نمي گيري؟ بلكه معمولا مي گفتيم تو كه مريض هستي، چرا روزه مي گيري؟

در اين ميان عده زيادي بودند كه عوارض ناشي از اسارت، شرعا به آنها اجازه روزه گرفتن نمي داد و تكليفي هم نداشتند، ولي دربين اينها كمتر كسي بود كه حاضر بشود و خودش روزه نگيرد؛ بلكه ما ليست اين افراد را ازبرادراني كه مسئوليت رسيدگي به امور پزشكي را داشتند، مي گرفتيم و مجبورشان مي كرديم كه روزه نگيرند و الا كمتر كسي بودكه خودش روزه نگيرد. هم روزه به عنوان يك تكليف براي آنها مهم بود و هم جو معنوي حاكم بر اردوگاه برايشان اهميت داشت.

دعاها و نمازها رامعمولا دشمن نمي گذاشت كه به جماعت خوانده شود ولي ما سعي مي كرديم دور از چشم دشمن يا به جماعت و يا همزمان به صورت فرادي خوانده شود. معمولا سعي بر اين بود كه سخنراني و صحبت هم بعد از نمازهاي ظهر و عصر باشد. سالهاي اول و دوم كه همه جمع مي شديم و بنده سخنراني عمومي در آسايشگاه داشتم،جو، جو ايران مي شد كه سرانجام شب نوزدهم ماه مبارك رمضان نگهبانها ريختند و گرفتند و ما را هم دستگير كردند و به زندان بردند. به هر حال ، از هركدام از برادران آزاده ما سوال بفرمائيد، نمي گويند.

خيلي از برادران، شبهاي ماه مبارك رمضان احياء مي گرفتند و به عبادت و راز و نياز با خالق بي نياز خودشان مشغول مي شدند، خصوصا چون در بقيه ايام سال نمي گذاشتند كه بچه ها شبها بيدار باشند، عده اي از برادرانمان از ماه مبارك رمضان به اين صورت استفاده مي كردند.

ماه مبارك رمضان از ايامي بود كه تمام ضعفها و خستگي هاي روحي را از روح و جان برادران عزيز ما بيرون مي برد. اميدوارم كه ان شاء الله اعمالشان مقبول واقع شده باشد و امروز هم در كنار خانواده هاي محترم و ملت شريف ايثارگرشان و در زير سايه نظام مقدس جمهوري اسلامي، با تمام مشكلاتي كه دارند، بتوانند ان جو معنوي را تا حد قابل ملاحظه اي براي خودشان حفظ كنند.
 
به نقل از حجت الاسلام ابوترابی فرد

منبع: نرم افزار چندرسانه ای شاهد یاران، شماره 46

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده