يکشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۵۷
اما سخنی با امام امت بزرگ مرد تاریخ سلام و درود بر تو ای جاودانه تاریخ رسالت روح الله سلام بر تو ای ابراهیم زمان هم اکنون کسی با تو حرف می زند که در زیر خروارها خاک به خواب رفته، امیدوارم که دین خود را توانسته باشم ادا کنم ...

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی ؛ شهید عبدالله عسگری در یکم فروردین 1341 ‏، در روستای دینه کبود از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش حبیب اله، کشاورز بود و مادرش عذرا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. صافکار خودرو بود، از سوی بسیج به جبهه رفت. شانزدهم مرداد 1362 ‏، در مهران توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سینه، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.


وصیت نامه شهید عبد الله عسگری

بسم رب الشهداء والصدیقین

«هی طلبنی وجدنی وهی وجدنی عرفنی ومن عرفنی عشقنی وفی عشقنی عشقه وفی عشقه قتله وقی قتله فعلی دیه وفی علی دیه ما نادیه»

هرکس که مرا طلب کند خواهد یافت و هرکس که مرا بیابد خواهد شناخت و هرکس که عاشقم شود عاشقش خواهم شد و هرکس که عاشقش شدم او را خواهم کشت و هرکس را که بکشم دیه او بر گردن من خواهد بود و هر کس که دیه اش بر گردن من باشد دیه اش را خواهم پرداخت .

با نام خدایی که چگونه زیستن را به من آموخت و چگونه مردن را خود آموختم ، به نام خدایی که چگونه کشته شدن را به من آموخت.

وصیت نامه ام را با نام خدا شروع می کنم، اما سخنی با امام امت بزرگ مرد تاریخ سلام و درود بر تو ای جاودانه تاریخ رسالت روح الله سلام بر تو ای ابراهیم زمان هم اکنون کسی با تو حرف می زند که در زیر خروارها خاک به خواب رفته، امیدوارم که دین خود را توانسته باشم ادا کنم که دار دنیا را وداع گفتم اما تا آخرین لحظه که خون از بدنم جاری بود به یاد تو و به عشق تو بودم و هم اکنون تو را با مهربانترین امت وداع می گویم .

سلام و درود بر پدرم ، پدری که مرا از کودکی بزرگ کرده و درس شهادت را برایم عبادتی بزرگ شمرد، پدر جان هیچ از اینکه فرزندت را در راه خداوند و در راه دین محمد رسول الله فدا کردی ناراحت نشوید و کوچکترین برادرم مجتبی را برای فداکاری در راه اسلام آماده کنید همانگونه که علی اصغر ها در راه خدا شهید شدند پس جای هیچ گونه فکر کردن ندارد چون سپاهی که مهدی(عج) فرماندار آن است هیچ گونه شک و تردیدی در ان نیست و امیدوارم که مرا حلال کنید .

سلام و دورد بر مادر عزیزم مادر جان به تو تبریک می گویم که فرزندت با خون خود سنگر اسلام را رنگین کرد و به همچین مقام بزرگی رسید مادرجان اصلا ً در مرگ من گریه نکن چون پسر کوچک تر زود تر از پسر بزرگ تر داماد شد و به حجله ای که از خاک و گلوله ساخته شده بود وارد شد راستی که مادر چه حجله ای که در دنیا نصیب هیچ انسانی نخواهد شد ، مادر تنها آرزویت سلامتی امام امت و پیروزی همسنگرانم که آنها را تنها گذاشتم باشد راستی مادرجان سلاحم را بر زمین نگذاریم و حتی اگر شد برادر کوچکم را بفرستید با سلاح من رنگ زمین را رنگ خون دهد و امیدوارم که فرزندت را از ته دل حلال کنی و اجر شما با کسی است که فرزندت به سویش شتافت .

سلام و دورد به مردم شهید پرورحزب الله اما شما هموطنانم اول امیدوارم این کوچکترین برادرخود را حلال کنید و تنها امید من این بود که شما مردم حزب الله همیشه دعاگوی امام امت باشید و همیشه یار و یاور این انقلاب عظیم باشید و بیایید ببینید که چه چیزهایی در جبهه است واین انقلاب مال محرومان بوده و دفاع کنندگان هم محرومان بودند پس انقدر بعضی ها خود را بی طرف حساب نکنند .

والسلام علیکم ورحمته الله وبرکاته


منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده