زندگی نامه پاسدار شهید حسین نوروزی
يکشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۱۱
شهید حسین نوروزی در سال 1341 در شهر اراک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید ادبجو گذراند و وارد مدرسه راهنمایی شد ولی به دلیل مشکلات اقتصادی بعد از مدتی مدرسه را رها کرد و به کار نقاشی ساختمان مشغول شد و در سال 1356، با شروع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران کار را رها کرده و به صفوف فشرده ملت پیوست...
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی ؛ شهید حسین نوروزی در سال 1341 در شهر اراک دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید ادبجو گذراند و وارد مدرسه راهنمایی شد ولی به دلیل مشکلات اقتصادی بعد از مدتی مدرسه را رها کرد و به کار نقاشی ساختمان مشغول شد و در سال 1356، با شروع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران کار را رها کرده و به صفوف فشرده ملت پیوست و در تظاهرات محرم خونین سال 1357 سهم بسزایی داشت و او همیشه مردم را دعوت به راهپیمایی و تظاهرات علیه رژیم منفور پهلوی می کرد چرا که این کار را یک وظیفۀ شرعی می دانست و از همان سال بود که به مبارزه ی مکتبی خویش علیه امپریالیسم غرب به سرکردگی آمریکا و ایادی دست نشانده اش آغاز نمود.

در سال 1357 که اوج مبارزات مردم ایران علیه حکومت استبدادی و دیکتاتوری ادامه داشت، فعالیت های خود را گسترش داد. در مساجد شرکت می کرد و در کتابخانۀ محل خودشان فعالیت زیادی داشت و در سال 1358 به عضویت بسیج درآمد و تا اواخر سال 1359 تمام هم و غم خود را صرف بسیج نمود.

در اواخر سال 1359 با شناختی که از سپاه پاسداران، نهاد جوشیده از مردم پیدا کرده بود، به عضویت سپاه پاسداران درآمد. بعد از استخدام در سپاه از طرف سپاه مأموریت یافت تا برای مبارزه با منافقان و از خدا بی خبران یک لحظه آرام نمی گرفت. هنگام استراحت به مطالعه می پرداخت و دقایقی از وقت خود را بیهوده هدر نمی داد. در مرداد 1360 بنا به اصرار زیاد خود او، به جبهۀ گیلانغرب اعزام شد. سرانجام در تاریخ 1360/5/27 به ملکوت اعلی پیوست و به سوی خدایش شتافت. پدر که حاصل یک عمر رنج و زحمت و تمام امید نوگل تاره به ثمر رسیدۀ خود را از دست داده بود، سر به سوی خدا بلند کرد و گفت: "خدایا این قربانی کوچک را از من حقیر قبول کن".

خواهر شهید دربارۀ او می گوید: هرچه که از خصوصیات اخلاقی برادرم بگویم، باز هم کم گفته ام. در خانه خیلی مهربان بود و با خواهر و برادرش و پدر و مادر رفتار خوبی داشت. او همیشه بعد از نماز دست به دعا می برد می گفت:  خدایا تنها آرزویم را برآورده ساز و آن شهادت است. هر موقعی که به خانه می آمد، تعدادی کتاب همراه خود می آورد و به من توصیه می کرد که از این کتاب ها استفاده کن. من افتخار می کنم که چنین برادری داشتم که در راه خدا دادم ما باید بیش از اینها خون بدهیم، چرا که اسلام مکتب شهادت است.

منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده