شهید سید ابوالفضل حسيني ­ده­ آبادي
چهارشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۵۶
شهید سید ابوالفضل حسيني ­ده­ آبادي دوم خرداد 1340، در محله ده­آباد از توابع شهرستان ميبد به دنيا آمد.به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. نوزدهم آذر 1359، با سمت فرمانده دسته در آبادان به شهادت رسيد.
فرازی از وصیت نامه و زندگینامه شهید سید ابوالفضل حسيني ­ده­ آبادي

به گزارش«نویدشاهدیزد»، شهید سید ابو الفضل حسینی فرزند مرحوم در سال 1341 در ده آباد میبد به دنیا آمد ودر سن 7 سالگی پدرش را از دست داد و بعلت وضع بد اقتصادی  خانواده اش از همان دوران کودکی مجبور به کار کردن شد تا بتواند هزینه تحصیل وتامین معاش خود وخانواده را بدست آورد دوران راهنمایی اش را که همزمان با فعالیت مذهبی بود در مدرسه ابن سینای مهرجرد گذراند او با انتشارات دار التبلیغ  اسلامی قم رابطه داشت و کتابهای مذهبی زیادی را در سطح میبد پخش میکرد در سال سوم راهنمایی بود که با فرستادن مادرش به قم چند عدد رساله امام را گرفته و در سطح شهر پخش می کرد وی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت های بسزایی را انجام می داد و در پخش اطلاعیه های ضد رژیم و تبلیغ پیام های امام در کنار تحصیل تلاش  می کرد واو توانست دیپلم برق را از هنرستان فنی اردکان بگیرد سرانجام در مهر ماه به عضویت سپاه درامد و آموزش نظامی دیدیک دوره نیز به اصفهان رفت وآموزش اسلحه های سنگین دید و با اصرار زیاد در اوائل آذرماه عازم جبهه شد و در اهواز وبعد آبادان رسالت حسینی خویش ادامه داد و عاقبت پس از 40 روز در جبهه در 19 آذر به شهادت رسید     

وصیت نامه شهید:


فرازی از وصیت نامه و زندگینامه شهید سید ابوالفضل حسيني ­ده­ آبادي
فرازی از وصیت نامه و زندگینامه شهید سید ابوالفضل حسيني ­ده­ آبادي


بسم الله القاصم الجبارين و بسم رب الشهدا

« و لاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون »

« گمان مبريد آنان كه در راه خدا كشته مي شوند مرده اند بلكه زنده اند و در نزد خدايشان روزي مي خورند ».

به نام خداي يكتا و خداي مظلومان و مستضعفان و ستم ديدگان دنيا و خداي شهدا و صالحين. امروز حسين زمان تنهاست، امروز فرزند فاطمه در مقابل ابرقدرتهاي پست بي ياور است، امروز كه كربلاي انقلابمان خون مي خواهد مي روم تا نينوايي بيابم و به اين مزدوران شرق و غرب و ابرقدرتها بفهمانم كه تنها آرزوي ما شهادت است. مي روم تا شايد چند قطره خون ناقابل خود را براي باروري اين انقلاب عزيزمان و به پيشگاه مولايم مهدي ( عج ) و نائبش رهبر عزيزمان امام خميني تقديم نمايم.

اين وصيت نامه مورخ 12/9/1359 روز دوشنبه در پايگاه منتظران شهادت در اهواز در حاليكه سالم بودم نوشتم. وصيم برادر عزيزم مي باشد وقتي شهيد شدم بدنم را در محل تولدم در كنار پدر عزيزم به خاك بسپاريد. من آرزو داشتم به كربلا بروم ولي كربلا رفتن چه سخت است. قبل از اينكه بدنم را به خاك بسپاريد سر قبرم سرگذشت قهرمان كربلا، شهادت حسين و يارانش برايم بخوانيد و همچنين زيارتنامه آن حضرت و از همه حاضرين مي خواهم كه از خدا بخواهند از گناهانم درگذرد و مرا عفو نمايد.

مادر عزيزم :

سلام مادر برايم زحمت فراوان كشيدي اگر تو را اذيت كردم من را عفو نما. مادر ! تو به من گفتي كه اگر در سپاه بروي تو را عاق مي كنم، مادر از اينكه عاشق در اين راه بودم و از فرمان تو سرپيچي كردم و همچنين براي رفتن به جبهه با تو دروغ گفتم و پنهان كردم من را ببخش و راضيم كن و افتخار كن كه چنين فرزندي داشتي و در راه خدا دادي. مادر ! هميشه دعايم اين بود خدايا مرا در بستر مرگ نميران چه زشت است. مادر عزيز ! من اگر شهيد شدم راضي نيستم هرگز برايم گريه كني و لباس سياه بپوشي تا دشمنان شاد شوند. برايم شادي كن چون خودت آرزو داشتي كه داماد شوم. مادر ! من رفتم و كشته مي شوم تافردا در مقابل زهرا سربلند باشي، اگر زهرا گفت من حسين داشتم و در راه خدا دادم، مادر تو هم بگو من فرزندي در راه خدا دادم و بگو خدايا اين قرباني را از من قبول كن.

برادر عزیز:

سلام من بر تو باد اي برادر، اميدوارم كه برادرت را راضي نموده باشي، برادر ! اگر روزي با تو بدرفتاري كردم جوان بودم  .  مرا ببخش و از تو مي خواهم كه بر عليه دشمنان دين و ديانت مبارزه نمايي.

خواهرم:

سلام بر تو اي زينب زمانه ! اي خواهر از تو مي خواهم مانند زينب پيامم را به عالم برساني و يزيد و يزيديان را رسوا نمائي و از تو مي خواهم صبور باشي و براي برادرت گريه و زاري نكني كه راضي نيستم سر قبرم شادي نما، فرض كن شب داماديم است و لباس عزا نپوشيد و شيريني به مردم بدهيد و به هيچ كس كوچكترين حرفي نزنيد خودم عاشق در اين راه بودم و به هدف خود رسيدم.

برادران سپاهی:

درود خدا و خلق خدا بر شما باد اي سربازان امام، از شما مي خواهم كه اين انقلاب را پاسداري نماييد و تمام اوامر امام را با قاطعيت تمام اطاعت نمائيد

 دوستان عزيزم:

  مبادا غافل شويد و به نداي هل من ناصر حسين پاسخ ندهيد، قاطعانه در مقابل زورگويان و ابرقدرتهاي پست بايستيد و بر عليه آنان قيام كنيد و گوش به فرمان امام عزيزمان خميني كبير باشيد و قاطعانه اوامر او را اطاعت نماييد.اميدوارم اگر روزي شما را رنجانيده ام به خاطر مسائلي مرا عفو نماييد و حلالم كنيد و از خدا بخواهيد كه مرا عفو نمايد و هيچ موقع از او دور نشويد و مخصوصاً شبهاي جمعه در درگاهش سر تعظيم فرود آوريد و دعاي كميل بخوانيد و از من هم يادي بنماييد.

درود بر رهبر انقلابمان امام خميني و تمام رزمندگان اسلام و پاينده باد انقلاب اسلامي ايران مرگ بر دشمنان امام و انقلاب عزيزمان بخصوص ابرقدرتهاي پست شرق وغرب

خداحافظ شما باد. خدا نگهدارتان

برادر كوچك شما و سرباز امام خميني

سيد ابوالفضل حسيني ( سيد عباس )

فرازی از وصیت نامه و زندگینامه شهید سید ابوالفضل حسيني ­ده­ آبادي

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده