شنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۱۷
مادر همچنان استور مانند كوهى كه بر افلاك سر كشيده سربلند باش كه مبادا از شهادت فرزند تو سوء استفاده كنند.

نوید شاهد استان مرکزی، شهید محمدجعفر حسن بيگى سی ام ‏خرداد 1337، در روستای ویسمه از توابع شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش محمد نقی، کشاورزی می کرد و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و دوم آذر1360، در شیاکوه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهرستان زادگاهش واقع است.


وصيت نامه شهید محمدجعفر حسن بيگى

بسم الله الرحمن الرحيم

وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ

من وصيتنامه ام را به شرح زير مى نويسم

با عشق به الله، و درود بر خمينى روح الله، سلام بر محمد رسول  الله و سلام بر امام خمينى و با درود بر تمامى شهداى راه اسلام

اول رو به پرودگار كرده و مى گويم كه پرودگارا من با چشمانى باز و با آگاهى بر اينكه چه راهى را مى روم و با ايمان به تو به اين راه آمده ام نه به خاطر ريا و تكبر و خود نمائى و براى مبارزه با نفس و كامل كردن ايمان خود اين راه را انتخاب كرده ام. پس پروردگارا تو مرا بيامرز و از سر گناهانم در گذر و جزو اوليا خود قرار بده

به خانواده ام وصيت مى كنم اين راه را انتخاب كرده ام كه منتظر من نباشيد چون نرفتم كه زنده برگردم رفتم با كفر مبارزه كنم و بكشم. اگر نتوانستم بكشم كشته شوم. وصيت مى كنم هرگز براى من اشك نريزيد. فقط به مادرم بگوييد كه تو در نزد زينب سربلند خواهى بود. چون كه شهيد داده اى مادر هر موقع به ياد فرزند خود مى افتى به ياد فرزندانى باش كه بدن پاره پاره آنان را هم مادرهايشان نديده اند. كه توسط مزدوران چپ و راست در زير رگبار گلوله هاى دژخيمان شرقى و غربى و داخلى امثال فدائى و منافقين و كمله كه آنها را از ستون پنجم دشمن در ايران هستند بدست آنها كشته شدند. و هيچ رحمى به آنان نكردند و حتى آنان عده اى از برادران ما را بى شرمانه سر بريدند و عده اى را زير خاك زنده بگور كردند و عده اى را هم به حزب بعث تحويل دادند و پول و اسلحه گرفتند.

مادر همچنان استور مانند كوهى كه بر افلاك سر كشيده سربلند باش كه مبادا از شهادت فرزند تو سوء استفاده كنند كه پيش فاطمه زهرا شرمنده نمى شوى و تو اى پدر همچنان شيرى در ميان بيشه زار باش كه همچنان مى غرد و نعره سر مى دهد و خداى نكرده دشمن خوشحال شود و بيايند پيش شما اغفال كند كه چرا نشستى پسرت را كشتند.

من از برادران خود مى خواهم كه پدر و مادر مرا يارى دهند و آنها را به بردبارى توصيه كنند و به آنان بگوييد اگر او نرود چه كسى برود به آنان بگوييد كه تنها آرزوى او شهادت در راه خدا بود كسى خيال نكند مرا به زور به جنگ فرستادند من با ميل و ايمان خودم رفتم تا به دشمنان اسلام بگويم كه اسلام سازش پذير نيست به همان خدايى كه ما را آفريد قسم كه تا آخرين قطره خون خود سنگر را رها نكرده

والسلام عليكم ورحمت اله وبركاته .

محمد جعفر حسن بيگى


      منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده