در سالروز شهادت منتشر شد
برادرش از رزمندگان اسلام بود که خانواده برای مدتی از او بی خبر بودند. غلامرضا در تکاپوی یافتن اطلاع از وضعیت برادر ، راهی مسجد سلیمان می شود . در این حال ، شهر بی دفاع در تیر رس حملات دشمن قرار می گیرد و غلامرضا مظلومانه به شهادت می رسد.
گره ای از مشکلات مردم باز کنید
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید غلامرضا مظفری/ چهارم فروردین 1344، در شهرستان شیراز به دنیا آمد. پدرش صمد، کارمند صنایع دفاع بود و مادرش خدیجه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. تعمیرکار خودرو بود. بیست و هشتم دی 1365، در بمباران هوایی مسجد سلیمان به شهادت رسید. مزار وی در گلزار شهدای روستای ده امام تابعه شهرستان پاکدشت واقع است.

از تولد تا شهادت؛

همواره لبخند بر لب دارد. آن کس که همیشه با رویی گشاده و متبسم به دیدار مادر و پدر می رود، چگونه می تواند از دل نگرانی های مادر رنجدیده خود غافل شود. مادر نگران فرزند اردشی است که در جبهه ها با دشمن مشغول جنگ است . چشمانش به امید رسیدن خبر سلامتی جوان ، بر آستان در خشکیده است.

در جایی دورتر زن برادر ، در شهر مسجد سلیمان و در یک قدمی حمله دشمن ، هراسان و نگران چشم انتظار آمدن شوهرش به خانه است. غلامرضا ، اگر چه بر اثر سانحه ای در طول انجام خدمت نظام وظیفه از ناحیه چشم آسیب دیده و از باقی خدمت معاف شده است راهی می شود تا شاید نشانی از برادر پیدا کند. اول به خانه ی برادر در مسجد سلیمان می رود تا شب را به صبح برساند و صبح برای جست و جو عازم شود. بی خبر از ان که پرنده های آهنین و سنگدل دشمن از تاریکی شب استفاده می کنند سر مردم بی دفاع می ریزند.

غلامرضا مظفری ، آن شب در هجوم حمله موشکی دشمن شکست خورده ، مظلومانه به شهادت می رسد. غلامرضا مظفری ، در سال 1344 در خرابه فارس شیراز متولد شد . اما در کودکی همراه با خانواده اش به یکی از روستاهای حاشیه تهران مهاجرت می کند و در ان جا ساکن می شوند.غلامرضا در دوازده سالگی درس و تحصیل را رها می کند و در باتری سازی مشغول کار می شود.

مروری بر زندگی نامه شهید بمباران هوایی مسجد سلیمان/ شهید غلامرضا مظفری

تجربه کار و دشواری های آن از غلامرضا شخصیتی صبور و مقاوم می سازد. او در مساجد و هیات های عزاداری حضوری پر رنگ داشت . در مبارزات انقلابی نیز فعال بود. دلسوزی ، مهربانی ، احترام و علاقه به کار و تلاش از ویژگی های روشن او بود. مادرش در وصف او می گوید : هرگز صدایش را بلند نمی کرد همواره سر به زیر بود و لبخند بر لب داشت و از کمک کردن به دیگران کوتاهی نمی کرد.

با نزدیک شدن به سن و سال خدمت مقدس سربازی ، دست از کار کشید و خود را برای گذراندن دوران سربازی معرفی کرد. در این دوره به کرمانشاه اعزام شد اما در یکی از شب ها ، در اثر سانحه ای از ناحیه چشم مجروح می شود. همین سانحه باعث می شود تا از انجام کامل دوره ضرورت معاف شود و به خانه باز گردد.

برادرش از رزمندگان اسلام بود که خانواده برای مدتی از او بی خبر بودند. غلامرضا در تکاپوی یافتن اطلاع از وضعیت برادر ، راهی مسجد سلیمان می شود . در این حال ، شهر بی دفاع در تیر رس حملات دشمن قرار می گیرد و غلامرضا مظلومانه به شهادت می رسد.

او در جایی از وصیت نامه اش نوشته است .

بر سر قبرم بیائید و برای من دعا کنید و از خدا بخواهید مرا ببخشد. به مردم کمک کنید و گرهی از مشکلات آنان را بگشائید و از این انقلاب حمایت کنید.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده