دوشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۴۴
مردم بدانند كه امام هنوز ياوران بسیاري دارد تا ياريش كند تا منافقان از شنيدن وصيت يك شهيد بر خود بلرزند و بدانند كه تا ياران امام در صحنه هستند ديگر جايي براي آنان باقي نيست.

نوید شاهد استان مرکزی، شهید غلامرضا آقا بابائي در پانزدهم فروردین 1347 ‏، در روستای عیسی آباد از توابع شهرستان کمیجان به دنیا آمد. پدرش مرتضی، کشاورزی می کرد و مادرش کبرا نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در رشته اقتصاد بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. دوم بهمن1363، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.


وصيت نامه شهید غلامرضا آقا بابائي


بسمه تعالي

زندان زمان آنچنان تنگ است كه روح كوچكم را هرگز جاي نگرفت. دنياي به اين بزرگي در نظر كلمه اي تاريك است كه ديد چشم هايم چند قدمي را بيشتر نمي بيند. موقعيت زماني آنچنان اقتضا مي كند كه در اين سن كم قلم در دست بگيرم و انچه در درون دلم هست بيرون بريزم و اكنون قلم در ميان دستهايم مي لغزد تا وصيت خونبار را از اعماق قلبم بيرون بكشد. مي خواهم در آخر عمر بگويم اي حسين اي كاش بودم و در آن زمان به نداي هل من ناصر ينصرني تو پاسخ مي گفتم.

ولي در حقيقت كه دروغ نمي گويم اكنون اسلحه در دست گرفته ام و تا آخرين قطره خونم از امام زمانم يعني خميني دفاع خواهم كرد و اكنون دوست دارم اسلحه ام را به زمين نگذارم تا اينكه به سوي حسين بشتابم مي خواهم تا اخرين توانائي بدنم بر دشمن بتازم و نابودش كنم به حقيقت آنچه را كه مي گويم از درون قلبم مي گويم دوست دارم اين شوق و اين فريادم در ميان انبوه جمعيت با صداي بلند خوانده شود. تا اينكه مردم بدانند كه امام هنوز ياوران بسیاري دارد تا ياريش كند تا منافقان از شنيدن وصيت يك شهيد بر خود بلرزند و بدانند كه تا ياران امام در صحنه هستند ديگر جايي براي آنان باقي نيست. اكنون شوق خدا و ديدار حسين توانايي نوشتن را از من گرفته است ولي بايد بنويسم براي نسل اينده مي خواهم به پدر و مادرم بگويم آفرين بر شما كه بزرگم كرديد و اكنون رهايم ساختيد تا وظيفه بزرگ خويش را ادعا كنم چه خوب امانت خويش را تحويل داده ايد.

پدر و مادرم براي فرزند خود گريه نكنيد كه راهي را كه او رفت راهي است كه حسين در 1400 سال پيش رفت و همان راهي است كه پيامبر بر آن توصبه كرده است چگونه مي توانستم ببينم كه برادران و خواهرانم در زير اوارهاي دزفول جان مي سپارند و من در بستر گرم زندگي كنم چگونه مي توانستم صداي هل من ناصر امام را بشنوم و به آن لبيك نگويم.

پدر و مادر گراميم از شما معذرت مي خواهم تنهايتان گذاشتم و رفتم اين تنهايي نيست شما آنگاه تنها هستيد كه كشورتان در دست اجنبي باشد امام را داريد كه اسوه بارز ايمان است تنها صدام است كه ديگر راهي براي بقا ندارد تنها كسي است كه امام نداشته باشد. شما بخاطر خدا دوريم را تحمل كنيد و بجاي گريه افتخار كنيد كه فرزندتان در راه خدا كشته شده است و اما جمله اي هم براي خواهران و برادرانم از شما نيز معذرت مي خواهم و حلاليت مي طلبم اگر شما را بعضي موقعها ناراحت كرده ام و دوست دارم كه راه مرا ادامه دهيد اين پيامي است براي برادران كوچكم كه اگر بزرگ شديد با ظلم مبارزه كنيد. در هر نقطه اي كه مي خواهد باشد بر دشمن اسلام بتازيد تا نابودش كنيد و از خواهر بزرگم كه براي من زحمت كشيده است و در بزرگ شدنم كمك كرده است تشكر مي كنم و از خداوند بزرگ براي او مصلحت مي طلبم و از او مي خواهم كه مرا ببخشد چون در موقع رفتن به جبهه هم او را نديده ام و همچنين از تمام قومان و خويشان تمام انها عموها، عمه ها، خاله ها، پسر عموها و دائي ها و پدر بزرگ عزيزم مي خواهم كه مرا حلال كنند و ببخشند زيرا فردي گنهكار بودم و به گردن من حق داشتيد.

اگر حقتان را ادا نكردم مرا ببخشيد كه خداوند رحيم و رحمان است در آخر عمر به عنوان وصيت همگي شماها مي خواهم بگويم كه حق هميشه پيروز است پس شما هم به ياري حق بشتابيد تا رستگار شويد و از همه شماها مي خواهم كه مقلد امام باشيد و به جمهوري اسلامي كمك كنيد و در بستر مردن را ننگ بدانيد و از رفتن بچه هايتان به جبهه خودداري نكنيد كه مرگ همه بدست خدا است از مرگ نترسيد كه روزي خواهد آمد به فكر قيامت باشيد و كارهاي خوب انجام دهيد كه ان شاء الله سعادت بزرگي كسب كنيد براي مال دنيا كمتر حرص بزنيد كه كسي با خود چيزي نمي برد از نزاع و دعوا خودداري كنيد و با هم متحد باشيد كه دشمني كار بي خردان است به زير دستان كمك و انفاق كنيد كه خداوند در قيامت به شما انفاق خواهد كرد. مسجدها را خالي نگذاريد كه ان شاء الله از مسجد است كه شما رستگار خواهيد شد.

و اكنون به سراغ دانش اموزان مي روم تا به آنها بگويم اي سهام داران خون شهدا در سنگر فرهنگ آنچنان بر استعمارگران فرهنگي بتازيد كه انها را توانايي حركت نباشد.

مي خواهم به شما بگويم كه شما در سنگري مي جنگيد كه شايد لياقت من نبود تا در آن سنگر بجنگم شما نيز اگر نيت پاك داشته باشيد و الي الله درس بخوانيد خود جهادي است بزرگ اما وصيت من اينست كه هيچكاه بخاطر بدست آوردن مدرك و بعد شغل خوب خانه خوب و ماشين خوب درس نخوانيد كه اشتباه بزرگي مي كنيد و بدانيد كه انقلاب اسلامي نعمتي است بزرگ از آن بخوبي استفاده كنيد و نگذاريد كه به آن آسيب برسد ادامه دهنده راه شهدا باشيد و از ولايت فقيه پشتياني كنيد كه ما هر چه داريم از امام داريم امام نور چشم من است و او را دوست دارم خدايا عمرش را طولاني بگردان و تا انقلاب مهدي براي اين ملت مستضعف نگه اش دارد و بر تمامي جهان به كمك اين ملت پيروزش كن.

و اما بعد از اين همه به سراغ خودم مي ايم و من فردي گناه كارم و از همه كساني كه مرا مي شناسند حلاليت مي طلبم و در مورد دفن من هر جايي كه دوست داريد مرا دفن كنيد شايد خاك گرم و خونين خوزستان قبر من باشد و اگر اين چنين هم باشد افتخار مي كنم.

و در پايان امام را فراموش نكنيد.

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.


منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده