يکشنبه, ۱۵ تير ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۱
نوید شاهد استان مرکزی به مناسبت سالگرد شهادت طلبه شهید "مهدی رضایی"، زندگینامه این مجاهد فی سبیل الله را برای مخاطبین خود منتشر نمود.

به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید مهدی رضایی فرزند محمدرضا از خانواده‏ای مومن و مذهبی شهرستان محلات در سال 1343 دیده به جهان گشود و به دلیل تربیت شایسته خانواده وی، مهدی از کودکی عاشق و شیفته مسجد و نماز گشت، در سنین کودکی از معدود کودکانی بود که در کلاس‏های تعلیم قرآن به فراگیری کتاب آسمانی پرداخت.

زندگینامه طلبه شهید «مهدی رضایی» | همین زمزمه ‏ها بود که او را آسمانی کرد

دوران ابتدایی را در مدرسه هفده شهریور و ایرانشهر سپری کرد و یکی از با اخلاق‏ترین و منظم‌ترین و بهترین شاگردان این دو مدرسه بود.

وی از همان دوران، اوقات فراغت خود را با شرکت در کلاس‏های قرآن و بعضاً در جستجوی کار و کمک به پدر و مادر با تلاش می‏گذراند و با شروع مبارزات مردم علیه طاغوت ستم‌شاهی با سن کمی‌ که داشت در همه تظاهرات‏ها و راهپیمایی‏‌ها شرکت می‏کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی‌ مهدی جزء کسانی بود که در انجمن اسلامی‌ قلم، که اولین تجمع حزب‌الله بعد از انقلاب در شهر محلات بود، شرکت کرد. از همان انجمن اسلامی‌ قلم بود که ایشان شروع به فعالیت‌های فرهنگی، هنری نمود و با تئاتر و سرود و انجام این گونه امور فرهنگی بالید. وی در سرودهایی که برای امام زمان(عج) در سال 1358 اجرا می‏شد نقش تک‏خوان سرودها را داشت و در اولین کار تئاتر نیز به‌ عنوان نقش اول تئاتر نقش"قیس بن مُسهر"را ایفا نمود. در اردوهای تفریحی - فرهنگی فعال بود.

مهدی در سال 1360-1359 با تشکیل کانون فرهنگی - هنری ابوذر، عضو آن کانون شد و مسئولیت کتابخانه القائم(عج) را عهده ‏دار بود. وی در کانون ابوذر در تئاترهای زیادی چون «سپیده‌دم آزادی»، «همه مردم را برای همیشه نمی‌توان فریفت» و ... به ایفای نقش پرداخت. صدای دلنشین او در همه مراسم مذهبی در طول سال همراه گروه سرود کانون، گوش‏نواز بود.

در دوران تحصیل مهدی از اعضای فعال انجمن اسلامی‌ دبیرستان بود و با تنی چند از برادران کلیه فعالیت‏های فرهنگی آن دبیرستان را بر عهده داشت.

اسفند ماه سال 1360 بود که مهدی به همراه تعداد کثیری از رزمندگان از محلات به جبهه ‏های نور اعزام شد. چند روزی را در پادگان امام حسن(ع) توقف کردند و سپس راهی جبهه‌های جنوب کشور شدند. در کوپه قطار وقتی که همه خواب بودند و از خستگی راه، رمق در بدن نداشتند، تنها و تنها مهدی بود که در کوپه خودشان که بیش از 10 نفر بودند، بیدار نشسته بود و دعای توسل را همراه با قطرات اشک زمزمه می‏کرد.

عجیب بود که در آن ساعات در دل شب و خستگی راه، چه عشقی بود که این نوجوان پرشور را با آن حالت تضرع و خضوع بیدار نگه ‏داشته ‏بود و عجیب‏ تر این که وی با همه آن حالات معنوی و خدایی با دیگر برادران بسیار خوش‏رو و خوش برخورد بود. به قول یکی از همراهانش در آن سفر، در مدت اقامت در دانشگاه شهید چمران اهواز لحظات انتظار برای رفتن به خط مقدم، هر وقت از خواب بیدار می‏شدیم، می‏دیدیم که مهدی در حال سجده، ندای الهی العفو سر ‏می‏دهد. وی با سوز بسیار دعا می‏خواند و گریه می‏کرد و همین زمزمه ‏ها بود که او را آسمانی کرد. او در دهم تیرماه سال 1365 در عملیات کربلای 4 هنگامی ‌که به ‌عنوان مبلغ دینی در جبهه بود، سلاح به دست گرفت و به سوی بعثیون هجوم آورد و در نبردی دلاورانه به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای محلات به خاک سپرده شد تا سال‌ها بعد میزبان برادر شهیدش غلامعلی، باشد.


منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده