سه‌شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۵
نوید شاهد - آزاده "محمد ابرازی ‌بخشايش" در ششم فروردین ماه سال 1367 مصادف با عاشورایی حسینی به اسارت رژیم بعث درآمد و در هفدهم شهریورماه سال 1369 مصادف با اربعین حسینی به ميهن اسلامی بازگشت.

اربعین حسینی و آزادی اسرا

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران، آزاده محمد ابرازی ‌بخشايش، فرزند علي‌اصغر سال 1346 در خانواده‌ای مذهبی در تهران ديده به جهان گشود. وي دوران تحصيلي خويش را تا مقطع سوم راهنمايي با موفقيت پشت سر گذاشته و پس از آن مشغول به كار شد. ايشان از طرف يگان ارتش جهت گذراندن دوره مقدس سربازي به مناطق جنگي جنوب كشور اعزام گرديده و در جبهه مسئول پشتيباني نيروي زميني را به عهده داشته است.

او در ششم فروردین ماه سال 1367 در منطقه جنوب ‌به اسارت بعثي‌هاي عراق درآمده و پس از تحمل 2 سال شكنجه و سختي اسارت در هفدهم شهریورماه سال 1369 به ميهن اسلامي بازمي‌گردد و تا سال دوم دبيرستان ادامه تحصيل داده و در قسمت آتش نشاني شركت نفت مشغول به كار شد. نكته قابل توجه اين است كه ايشان در روز تاسوعاي حسيني به اسارت درآمده و در روز اربعين حسيني نيز آزاد و به آغوش ميهن خويش بازگشته است.

اردوگاه تكريت

اين اردوگاه جز درخت خرما چيزي نداشت، در اردوگاه باز شد در بدو ورود ما را با كابل و كتك استقبال كردند، زمستان بود و اوج سرما، هم زمين سرد بود و هم ضربه‌هاي كابل‌ها كاري بود و از شدت سرما استخوان انسان درد مي‌گرفت، موقع خوابيدن يك پتوي سربازي دادند و زمين سيماني بود ما مانده بوديم با يك پتو در آن سرما چه كار كنيم. نمي‌دانستيم زيرمان بياندازيم يا رويمان بكشيم.

تابستان آب براي خوردن نبود تا برسد به حمام رفتن ليوان را قطره قطره از آب پر مي‌كرديم تا بخوريم. يك روز داد و فرياد شد كه يك تانكر آب آمده ليوان را برداشتم و سراغ آب به صورت نشسته رفتيم نوبت من شد آب را برداشتم، گل خالي بود و داخلش جلبك بود، اكثر بچه ها اسهال خوني گرفتند. در حدود 150 تا 160 نفر از شدت اين بيماري شهيد شدند.

اربعین حسینی و آزادی اسرا

روزها سيم خاردارها را روي زمين پهن مي‌كردند و تا ما سيم‌ها را باز كنيم كه مثلاً سرگرم شويم، سيم خاردارها را كه باز مي‌كرديم پوست دست مي‌رفت. كسي اگر مي‌خواست فرار كند، اطاقكي درست كرده بودند با سيمان و بدون شيشه، آنجا حبس مي‌كردند 48 ساعت در زمستان آنجا بدون آب و خوراكي مي‌انداختند و بعد در محوطه آب مي‌ريختند و گل مي‌شد مي‌گفتند: در آن گِل‌ها غلت بزند.

بالاخره از صليب سرخ آمدند و مشخصات ما را نوشتند ماه محرم ما را تبادل كردند، روز عاشورا اسير شدم و روز اربعين از اسارت آزاد شدم. بعد از تبادل از مرز ايران و كربلا به سمت حرم امام خميني(ره) رفتيم با زيرپوش حرم امام خميني (ره) را تميز مي‌كرديم.

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده