شعارها به عمل تبديل شود
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی ؛ شهید اسماعیل قاسمی در یکم شهریور 1345 ، در روستای عبدل آباد از توابع شهرستان
ساوه به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، فروشنده بود و مادرش مریم نام داشت. تا دوم
متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. سی ام تیر 1365، در بوارین
بر اثر اصابت ترکش به پهلو، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصيت نامه شهيد اسماعيل قاسمى
بسم الله الرحمن الرحيم
ان الله اشترى من المؤمنين انفسهم و باموالكم بان لهم الجنة يقتلون فى سبيل الله فيقتلون و يقتلون وعدا عليه حقا فى التورية و الانجيل والقران و من او فى بعهده من الله فاستبشرو ببيعكم الذى بايعتم به و ذالك هوالفوز العظيم.
خدا جان و مال اهل ايمان را به بهشت خريدارى كرده، آنها در راه خدا جهاد مى كنند كه دشمنان دين را بكشند يا خود كشته شود. اين وعده قطعى است بر خدا و عهدى است كه در تورات و انجيل و قرآن ياد فرموده . و از خدا باوفاتر به عهد كيست؟ اى اهل ايمان شما خود را در اين معامله بشارت دهيد كه اين معامله با خدا اجری بزرگ دارد.
اينجانب اسماعيل قاسمى گواهى مى دهم به وحدانيت خداوند و اينكه محمد (ص) فرستاده اوست و براى هدايت بشر بسوى خدا آمده است . پس اى انسانها وقتى كه خداوند مى فرمايد جان و مال انسانها را به بهاى بهشت خريدارى كرده چه نشسته ايد. در كجا مى توان چنين معامله اى يافت؟ آيا هنوز وقت آن نرسيده كه قفس ها را بشكنيم و از اين زندان بر محدوده دنيايى بيرون آئيم؟ آيا هنوز وقت آن نرسيده كه فرمان خدا را مطيع باشيم؟ آيا هنوز وقت آن نرسيده كه نيت ها را كنار گذاشته و بصورت يد واحده براى خدا گام برداريم؟ آيا هنوز وقت آن نرسيده كه به كافران نشان بدهيم كه شيعه على هستيم؟ آيا هنوز وقت آن نرسيده كه بر عليه كافران به جبهه ها بصورت سيل هجوم بريم؟ سكوت و بى تفاوتى تا كى، خفت و خوارى تا به كى، مگر خدا را نمى شنويد كه مى فرمايد : ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كأنهم بنيان مرصوص .
خدا آن مومنان را كه در صف جهاد كافران مانند سد آهنين هست و پايدارند دوست دارد.
پس كى بايد از خواب غفلت بيدار شد؟ مگر نه اين است كه هفت سال جوانهاى اين مرز و بوم را به خاك و خون كشيدند. مگر نه اين است كه هر روز يكى از بهترين فرزندانتان در جبهه به خون خويش مى غلطند، مگر نه اينكه هر روز اين صدام و صداميان از خدا بى خبر توطئه جديدى را بر عليه اين كشور و انقلاب و بر عليه اسلام بكار میبرند.
امروزه جنگ در رأس امور است جامه عمل بپوشانيد. وقتى امام مى فرمايد مهمترين مسئله جنگ است. ديگر جاى هيچگونه شكى باقى نمى ماند كه بايد بسوى جبهه ها شتافت.
برادرانم من هميشه پيش خود مى گفتم خدايا نكند مرگ من طورى باشد كه در آن دنيا در حضور شهيدانمان شرمنده باشم و از خدا مى خواستم كه مرا همنشين و همجوار شهداء قرار دهد. و اكنون كه خداوند لطف فرموده و شهادت را نصيبم گردانيده است به نهايت آرزويم رسيده ام. و اين را بدانيد كه اين راه را با شناخت كامل رفتم و از روزى كه وارد سپاه (اين ارگان مقدس شدم) خودم مى دانستم كه نهايت كارم شهادت است و پس سعى كنيد در اين دنيا اعمال و افکارتان توشه اى باشد براى ذخيره آخرت و كوشا باشيد براى عمل صالح و چه عملى صالحتر از اينكه به جهاد در راه خدا برخيزيد. امت حزب اله امروز روزى است كه بايد شعارها به عمل تبديل شود. و امروز روزى است كه اسلام مظلوم واقع شده و احتياج به يارى شما امت حزب اله دارد. پس بخاطر خدا امام را تنها نگذاريد و به فرمايشات ايشان توجه داشته باشيد.
و اما سخنى با پدر و مادرم :
اين سخنان را بايد با شرمندگى ادا كنم، چرا كه من هيچوقت آنطور كه بايد و شايد نتوانستم دين خود را نسبت به شما ادا كنم. و همينطور نسبت به برادران و خواهرانم و اين را مى دانم كه در اين مدت زندگيم جز اينكه شما را خون دل بدهم كار ديگرى نكردم ولى شما با اين مسائل ساختيد و هرگاه كه با من روبرو مى شديد با مهربانى و عطوفت با من برخورد مى كرديد ولى من خودم مى دانستم كه شما زجر مى كشيد و هرگاه كه با دستهاى پينه بسته شما روبرو مى شدم بغض گلويم را مى گرفت و براى همين بود كه سعى مى كردم كمتر در خانه باشم. چون از روى شما خجالت مى كشيدم. من در تمام عمرم حتى نتوانستم ذره اى از خوبيهاى شما را جبران كنم و تنها راه را در اين ديدم كه شفاعت شما را در آن دنيا بكنم. اگر خدا لياقت شفاعت را به من گناهكار بدهد.