شهدا چه آرزوهایی داشتند؟
شهید علیرضا طياري: در دوران مبارزات امت قهرمانمان با رژيم منفور پهلوى هميشه آرزوي شهادت را داشتم ولى مصلحت خدا اين بود كه عليرغم زمينه هاى فراوان شهيد نشدم . پس از پيروزى انقلاب اسلامى خونبارمان به رهبرى امام خمينى من به خدمت ارتش جمهورى اسلامى ايران در آمدم و در جبهه جنگ نبرد با بعثى هاى صدام كافر خائن مى باشم و در اين نهاد جوشيده از متن توده هاى محروم و مسلمان است كه مى توانم شهادت را جويا باشم و خوشحال هستم كه در اين نهاد مردمى كار مى كنم.
شهید حجت الله فتاحي: و اما همسرم از شما ميخواهم كه اگر من به آرزوى خود رسيدم سربلند باشى تا دشمن بداند ملت ايران بهترين عزيز خود را ميدهد تا هدفش را اثبات كند و به پسرم كميل بگوئى اگر پدرت به تو لبخند نزد اگر مهر و محبت پدرى را از پدر نديدى رهبر انقلابمان و جمهورى اسلاميمان به تو لبخند ميزند و آن احساسات مهر و محبت پدرى را در وجود تو پر ميسازد .
شهید غلامعباس کاظمی: دختر اميدوارم كه حال خوبى داشته باشى تحصيل كنى و دانشگاه بروى كه يكى از آرزوهاى من است كه بيشتر به اسلام و به مردم مستضعف كمك كنى هدف از تحصيلات اين باشد كه به اسلام و مردم مستضعف خدمت كنى
شهید سید تیمور قائم مقامی: آن دم كه زخون خود وضوى ميكردم دانى كه زحق چه آرزو ميكردم اى كاش مرا هزار جان بود به تن تا آن همه را فداى او ميكردم .
شهید حمیدرضا محمدی: پدر و مادر بدانيد آرزوهايى از قبيل ديدن عروسى فرزندان آرزوهايى پوچ و بيهوده است و پدر و مادر اگر براساس عقل بخواهند صحبت كنند بايد آرزوى ديدن سعادت اخروى فرزندشان را داشته باشند كه آن دنيا باقى است و اين دنياى مادى هيچ گاه ماندنى نخواهد بود و بدانيد كه ديگران بايد به شما حسرت بخورند كه پدر و مادر يك شهيد هستيد و ذخيره اى براى آخرت خود داريد .
شهید غلامحسین ياوري : پدر، مادر گرامي براى من گريه نكنيد براى من شادى كنيد كه شب شهادت من شب عروسى من است براى من زارى نكنيد بلكه شادى و سرور كنيد كه من شهيد شدم و به آرزوى خود رسيدم همچنان كه در خانه چندين مرتبه هم گفتم كه من شهيد مى‌شوم براى دوستانم گفتم كه شهادت تنها آرزوى من است.
شهید عبداله نوروزي قالهري: راهى را كه من انتخاب نمودم با شناخت بود و راهى است كه در آن بايد براى استحكام بخشيدن به نظام جمهورى اسلامى از خود و جان مايه گذاشت و اگر در اين راه افتخار شهادت نصيبم شد به آرزويم رسيده ام زيرا رسالت مكتب ما چنين است كه اگر خونى ريخته نشود و نهال اسلام آبيارى نگردد پس چگونه اسلام گسترش پيدا خواهد كرد.
شهید حسین شهرابي فراهاني: من آرزویی دارم که از خدا می خواهم به آن برسم که آن شهادت است. من از اول انقلاب آرزوی شهادت داشتم و چند بار خواستم در سپاه شرکت کنم موفق نشدم ولی بارها پیش وجدان خود از کاری که داشتم ناراحت بودم و همیشه از خدا می خواستم که مرا از این زندگی که در راه اسلام نباشد راحت نماید و به لقاءالله پیوندم ولی اگر انشاءالله به آرزوی دیرینه ام رسیدم خانواده ام هیچ ناراحت نباشند و از مادرم بخواهید هیچگونه ناراحتی نداشته باشد افتخار باید بکند که پسری داشته و شهید شده است و یک آرزوی دیگر هم دارم و آن اینکه اگر رفتید کربلا یادی از من کنید چون خیلی آرزوی کربلا را داشتم
شهید محسن شاهرخی: من جز شهادت آرزويي ندارم و اگر خدا خواست و من به شهادت رسيدم اي مردم بدانيد که به بزرگترين آرزوي خود رسيدم که من اين دنياي بي وفا را به بهاي آن سراي باقي فروختم .آن سرايي که زندگي حقيقي و جاوداني در آن است و اين دنياي حياتي است که روي آب که هر لحظه بيم آن ميرود که نابود وفنا شود و خوشحالم از اينکه از امتحان الهي نمره قبولي گرفتم .
شهید مسعود خسروی نژاد: مادرجان شیرت را بر من حلال کن و از خدا بخواه که من به آرزوی خویش که پیروزی و عظمت اسلام و قرآن و مسلمین و اگر سعادت داشتم مرا به شهادت برساند. انشاءالله
