وصیت‌نامه شهید «سید مجید حسینی»
نوید شاهد- شهید سید مجید حسینی در قسمتی از وصیت‌نامه خود آورده است: «آنچه از اسلام آموختم این است که، زندگی لحظه به لحظه مسئولیت است در قبال نعمت‌های بیکران پروردگار. راستی ما پس از این همه نعمت و رحمت چگونه قادر خواهیم بود پاسخگو باشیم و در آخرت روسپید از اعمال خود؟»

زندگی مسئولیت است در قبال نعمت‌های بیکران پروردگار

به گزارش نوید شاهد، شهید «سید مجید حسینی» فرزند «سید حبیب‌الله»، فروردین ماه 1349 در اصفهان دیده به جهان گشود. این شهید والامقام 12 خرداد ماه 1365 در منطقه فاو به فیض شهادت نائل آمد. در ادامه بخش‌هایی از وصیت‌نامه شهید حسینی را می‌خوانیم.

ای گرویدگان به دین اسلام، شما به مانند آنان که راه کفر و نفاق پیمودند نباشید که گفتند اگر برادران و خویشان ما به سفر نرفته بودند و یا به جنگ نمی رفتند به چنگ مرگ نمی افتادند. این آرزوهای باطل را خدا حسرت دل آنان خواهد کرد. خداست که زنده می‌گرداند و می‌میراند به هر وقت و هر سبب که می‌خواهد و به هر چه می‌کنید آگاه است. (آل عمران)

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و به نام آن که رکوع و سجوع برای اوست. با درود و سلام بر منجی عالم بشریت امام زمان(عج) و نایب بر حقش رهبر کبیر انقلاب اسلامی که با رهبریت خود، کاخ 2500 ساله ظلم و ستم را واژگون کرد. با درود به تمامی خدمتگزاران به اسلام و مسلمین و سلام نثار ارواح پاک شهیدان، از صدر اسلام تا کنون بخصوص شهیدان گمنام. درود بر آن رزم آفرینانی که با رزم خود دل شب را می‌درند و از میهن اسلامی خود پاسداری می‌کنند.

ای عزیزان! می‌دانید که سخن دل را با قلم نمی‌توان نگاشت. هم اکنون که خود را در کربلا مکان و عاشورا زمان می‌بینم سخن چند با شما آغاز می‌کنم:

پیامم این است که دست از امام و فقیه عالی‌قدر برندارید، که اگر روزی برسد که چنین اتفاقی بیافتد، آن روز باید فاتحه اسلام و قرآن را خواند. ای عزیزان! سست ایمان نشوید که شیاطین در فکر نابودی این اسلام و جمهوری هستند.

حضور پدر و مادر بزرگوار و ارجمندم. سپاس خدای را که پایه و اساس همه سعادت‌ها و خوشبختی‌های یک و یک ما فرزندان را مرهون همین خلوص و صفای باطن شما و دین اسلام قرار داد. هم اکنون که این وصیت‌نامه را می‌نویسم با چشم‌های پر از اشک و گونه‌هایی پر از عشق به حسین و کربلای خونین آن است.

پدر و مادر! از اینکه می‌روم راضی باشید که یقیناً راضی هستید و لیکن اگر من در رفتن سماجت می‌کردم و شما را رنج می‌دادم برای انجام وظیفه بود. آنچه از اسلام آموختم این است که، زندگی لحظه به لحظه مسئولیت است در قبال نعمت‌های بیکران پروردگار. راستی ما پس از این همه نعمت و رحمت چگونه قادر خواهیم بود پاسخگو باشیم و در آخرت روسپید از اعمال خود؟

خداوندا از گناهان گذشته ما بگذر و ما را عفو کن. بنابراین پدر و مادر شما را تحسین می‌کنم برای اینکه چنین فرزندی را پرورش دادید.

ای پدر جان! من شما را خیلی اذیت کردم و امیدوارم که مرا ببخشی چون در آن دنیا نمی‌توانم جواب شما را بدهم  من دلم می‌خواهد آمرزیده از دنیا بروم و خدا را شکر می‌کنم که این راه و هدف را به من ارزانی کرده‌ای.

پدر و مادر من! این حرف‌ها را به شما زدم تا شاید عده‌ای از مردم که هنوز در خواب هستند بیدار شوند. برای من زیاد گریه نکنید که دشمنان اسلام شاد شوند، برای مصائب ابا عبدالله گریه کنید.

مرا در تکیه شهدای رهنان به خاک بسپارید.

بنده حقیر خدا سید مجید حسینی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

والسلام

سید مجید حسینی 65/3/7             

«روحش شاد و راهش پر رهرو باد.»  

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده