شهید «برزو حسینی» بعد از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی و تشکیل بسیج بیست میلیونی به دستور رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) در ارتش بیست میلیونی یعنی بسیج مستضعفین به دفاع از مرز و بوم و نوامیس اقدام و تا وقتی که اسلحه در دست داشت تا آخرین قطره خون از آرمان های معمار کبیر انقلاب امام خمینی (ره) دفاع کرد.

به گزارش نوید شاهد کرمانشاه، شهید برزو حسینی پنجم تیر 1325 در روستای کاظم خانی سفلی از توابع دهستان حیدریه شهرستان گیلانغرب در خانواده ای مومن و متدین دیده به جهان گشود. پدرش مشهدی علی یکی از بهترین کشاورزهای آن منطقه و مادرش گل جهان خانه دار بود.

به دستور امام خمینی (ره) به عنوان بسیجي از آب و خاک وطن دفاع کرد
شهید به همراه سه برادر و سه خواهر خود دوران کودکی را در شرایط سختی گذراندند. او به علت شرایط محیطی و مشکلات اقتصادی ناشی از آن دوران نتوانست به مدرسه برود. بعدها در کلاس نهضت سواد آموزی شرکت و توانست سه کلاس درس بخواند.

بعد از گذراندن دوران سخت کودکی و نوجوانی در جوانی هنگامی که از خدمت سربازی معاف گردید مدتی را در جهاد مشغول به کار شد.

مقید به فرایض دینی

شهید برای دیگران احترام قائل بود. کمک به دیگران را از وظایف خود می دانست. در امر خیر مشارکت و دل مستمندان را شاد می کرد. مقید به فرایض دینی بود نماز را اول وقت می خواند و به دیگران نیز سفارش می کرد در انجام واجبات کوتاهی نکنند.

به پدر و مادر خود احترام می گذاشت و درکارها از آنها مشورت می گرفت هیچگاه زکات را فراموش نمی کرد اگر لوازم اضافی در منزل داشتند به کسانی که نیازمند بودند می بخشید کارهای شخصی خود را به دوش دیگران نمی انداخت خودش کارهایش را انجام می داد بعد از مدتی برای کسب درآمد برای خرج و مخارج خانواده به اهواز رفت و در شرکت فولاد اهواز مشغول به کار شد.

در شرکت ساختمانی مانا نیز مدتی به عنوان بنا مشغول به کار شد در سال 1359با شروع جنگ تحمیلی ازسوی رژیم بعثی به دلیل عشق و علاقه به نظام و آب و خاک و رهبرش به عضویت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد.

در سال 1362 در واحد عملیات قرارگاه شهید دستغیب ضمن قدر دانی از رشادت ها و زحمات ایشان گواهی کار دریافت و مجدد به مناطق عملیاتی اعزام شد.

شهید حسینی هنگام اعزام به جبهه های حق علیه باطل به مادر و همسرش چنین سفارش کرد: خداوند رضایت ندارد که من در خانه بمانم و نگاه کنم که کشورم به دست دشمن دارد نابود می شود هیچگاه وجدانم قبول نمی کند که به کمک دوستانم نروم شما هم باید از رفتن من خوشحال باشید نه ناراحت چرا که اگر شهید شوم افتخار نصیب خود خانواده و کشورم کرده ام.

شهید در عملیات های زیادی که درغرب کشور انجام شد شرکت داشت تا اینکه در تاریخ 19 خرداد 1365در جبهه با اصابت گلوله دشمن بعثی در حالی که هنوز یک هفته از تولد فرزند کوچکش (ایمان)نگذشته بود برای همیشه خداحافظی و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهر شهید در روستای زادگاهش روستای کاظم خانی سفلی گیلانغرب به خاک سپرده شد.

روایتی خواندنی از «بختیار محمدیاری» همرزم شهید

بعد از پیروزی انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی و تشکیل بسیج بیست میلیونی به دستور رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) من به همراه شهید برزو حسینی هم پیمان شدیم که جهت شرکت در ارتش بیست میلیونی یعنی بسیج مستضعفین به دفاع از مرز و بوم و نوامیس اقدام و تا وقتی که اسلحه در دست داریم تا آخرین قطره خونمان از آرمان های معمار کبیر انقلاب امام خمینی (ره) دفاع کنیم و تا زمان شهادت از عهد خود جدا نشویم که به حق ایشان به وظیفه خود عمل کرد و جان خود را در راه وطن و این مرز و بوم تقدیم انقلاب و به دیدار معبود خود شتافت.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده