دبیر کل جمعیت آزادگان دفاع مقدس؛
عبدالرحیم فرخ سهراب می‌گوید: «اسارت هیچگاه به معنای تسلیم شدن نبود. اسارت جسمی بود اما هیچگاه اسارت روحی را در بین رزمندگان مشاهده نمی‌کنید.»

نوید شاهد: عبدالرحیم فرخ سهراب دبیر کل جمعیت آزادگان دفاع مقدس است که بیست‌ودوم مهرماه سال 1359 در سن 21 سالگی در خرمشهر به اسارت دشمن بعثی درآمد و به مدت 118 ماه در اردوگاه‌های عراقی دوران اسارت را طی کرد. او همچنین از جانبازان 50 درصد دوران دفاع مقدس است که پس از آزادی از بند اسارت رژیم بعث و بازگشت به ایران فعالیت‌هایی را در حوزه آزادگان آغاز کرد. آنچه در ادامه می‌خوانید گفت‌وگو خبرنگار نوید شاهد با عبدالرحیم فرخ سهراب دبیر کل جمعیت آزادگان دفاع مقدس است.

جسم آزادگان در بند اسارت بود، اما روحشان آزاد بود

چشم و امیدمان فقط به «خدا» بود

عبدالرحیم فرخ سهراب در ابتدا درباره روز‌های اسارتش توضیح داد: ما فکر می‌کردیم اسارت کوتاه است و مدت زیادی طول نمی‌کشد؛ اما پس از گذشت چند سال همه ما سعی کردیم خود را با شرایط وقف دهیم. دیگر به آزادی فکر نمی‌کردیم. آن روزها همه ما به هیچ کس جز خدا امیدی نداشتیم، چشم و امید ما فقط به خدا بود نه دیگران؛ در آخر هم خدا ما را آزاد کرد.

خاطره‌ای جالب از رزمنده‌ای شوخ‌طبع در اسارت

دبیر کل جمعیت آزادگان دفاع مقدس یکی از خاطرات جالبی که در روز‌های اسارتش اتفاق افتاده بود را روایت کرد: هر چندماه یکبار گروهی برای تهیه گزارش از سمت صلیب سرخ به ما سر می‌زدند، یک دفعه ما از رئیس آن‌ها سوالی در رابطه با آزادی خود پرسیدیم. او فقط به ما گفت: «اصلا به آزادی فکر نکنید» ما گفتیم: «چطور؟ چرا به آزادی فکر نکنیم» به ما گفت: «اگر با قرارداد598 موافقت شود هر سه ماه 100نفر یا ماهی 300نفر را تعویض می‌کنیم.» ما حساب کردیم و دیدیم کسانی در این سال‌های آخر اسیر شده بودند باید 15سال اسارت بکشند تا آزاد شوند. ناگهان آن مرد به سمت ما برگشت و گفت: «خودتان چه نظری دارید؟» یکی از رزمندگان که بسیار هم شوخ طبع بود گفت: «ما به هیچ کس امید نداریم، فقط و فقط چشم و امیدمان به خدا است. البته به یک سازمان هم امید داریم.» آن مرد بسیار ذوق زده شد و با تصور اینکه آن رزمنده منظورش سازمان صلیب سرخ است از او پرسید: «کدام سازمان؟» هر کاری کرد تا آن رزمنده جواب سوالش را بدهد، اما موفق نشد. آن‌ها چند روزی پیش ما می‌رفتند و می‌آمدند و هر دفعه مرد صلیب سرخی از رزمنده ما می‌پرسید منظور تو کدام سازمان بود. تا اینکه در روز آخر ما از او خواستیم که جواب صلیب سرخی‌ها را بدهد. روز آخری که آن‌ها پیش ما بودند و آن مرد صلیب سرخی بازهم سوال خود را تکرار کرد. رزمنده ما به او گفت: «منظر من سازمان اوپک بود.» بلافاصله مرد صلیب سرخی با خنده به او گفت: «اوپک برای نفت است! چه ربطی به آزادی شما  دارد.» آن رزمنده با شهامت رو به روی او ایستاد و گفت: «ما امید اول و آخرمان به خدا است و اگر خدا آزادمان کرد که هیچ، اما اگر خداوند مصلحت ندانست و ما آزاد نشدیم همینجا می‌مانیم، می‌میریم و پس از خاک کردن جسد ما، همه به نفت تبدیل می‌شویم و در آخر اوپک ما را استخراج می‌کند. آن زمان دیگر به آزادی رسیده‌ایم.» این سخنان رزمنده‌ی با شهامت آن‌ها را هم عصبانی کرد و هم به فکر وا داشت.

نحوه عزاداری در اسارت برای امام حسین (ع)

عبدالرحیم فرخ سهراب از عزاداری‌های اسرا در روزهای محرم گفت: عزاداری در اسارت ممنوع بود. با تمام این شرایط ما چیزی را مانع این نمی‌دانستیم که برای امام مظلوم خود عزاداری نکنیم. در آسایشگاه‌ها مداحانی که در گروه داشتیم به طور مخفیانه برای ما روضه امام حسین(ع) را می‌خواندند. برا اینکه شناسایی نشویم یک به یک نگهبانی می‌دادیم تا کسی متوجه نشود. در روز عاشورا هیچ کدام از رزمندان دمپایی به نمی‌کرد و پا برهنه به یاد اسرای کربلا راه می‌رفتند. بعدا که عراقی‌ها متوجه دلیل این کار ما شدند؛ آن را هم برایمان ممنوع کردند.

اسارت هیچگاه به معنای تسلیم شدن نبود

«عبدالرحیم فرخ سهراب» آزادگی را مفهومی والا برشمرد و گفت: اسارت ظاهرا در معنای مصطلح یعنی کسی از جبهه کنده شده و تسلیم دشمن می‌شود؛ در حالی که این قصه در دفاع مقدس و در میان آزادگان ما رابطه‌ای معکوس داشت و اسارت هیچگاه به معنای تسلیم شدن نبود. اسارت جسمی بود اما هیچگاه اسارت روحی را در بین رزمندگان مشاهده نمی‌کنید.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده