کتاب «تو برادر من نیستی» خاطرات رزمنده‌ای از سپاهیان اسلام استان خوزستان است که در دفاع از حرم نورانی عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) به دست پلیدیان تکفیری به فیض شهادت نائل آمده است. در ادامه از بخشی از کتاب خاطرات همکاران «شهید محمد تاج بخش» را می‌خوانیم.

دیپلماتی ممنوع!

نویدشاهد؛ ورود محمد به سپاه نقطه عطفی بود که او را به سمت کمال سوق داد. روحیه معنوی‌اش بعد از عضویت در سپاه تقویت شد و در همان ابتدا تصمیم گرفت برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به عراق و سوریه برود. اعزام به سوریه شب و روزش را گرفته بود. مدام پیگیری می‌کرد. شهادت در سوریه آخرین آرزویی بود که در این دنیای فانی داشت. می‌گفت:« دعا کنید شهید بشوم. نه جانباز و نه هیچ چیز دیگر. من فقط شهادت می‌خواهم و بس.»

بدون هیچ ترسی، از مرگ و شهادت حرف می‌زد و می‌گفت: «اگر جنازه‌ام به دست تکفیری‌ها افتاد، لازم نیست حتی یک ریال برای پس گرفتنش هزینه کنید! نیازی به دیپلماسی و حتی تبادل هم نیست. نباید به این دشمنان اهل بیت(ع) باج داد» به تک تک کلماتش باور داشت.

وقتی می‌خواست به سوریه اعزام شود، به او گفتم:« مبلغی پول به شما بدهکارم. اگر شهید شدی این پول را چه کنم؟» با خنده گفت: «تو دعا کن شهید بشوم، آن پول حلالت باشد.»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده