تولد در سرزمین گلها تا عروج در بهار انقلاب 57
سالروز عروج ملکوتی هزاران لاله ای است که با خون هایشان رنگ سرخی به تنه انقلاب پاشیدند و فریاد استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی را برای همیشه در بلندای تاریخ طنین انداز کردند.
بهمن 57 تمامی صداها یکی شد و همه با هم به خیابان ها آمدند و با مشت های گره کرده انزجارشان را نسبت به طاغوتیان فریاد زدند.
در سرخی خون های ریخته شده می توانستی حسین ها، احمدها، علی ها و هزاران جوان رشید دیگر را ببینیی که برای انقلاب و ندای خمینی کبیر چگونه غیرتمندانه همچون دژی محکم در مقابل استکبار ایستادگی کرده و امروز سرخی خونشان همچون رود در جان و تن این مرز و بوم در جریان است و قلب تپبنده انقلاب را زنده نگه میدارد.
شهید حسین آقاگلی یکی از همان گل هایی است که در بهمن ماه 57 توسط دژخیمان رژیم پهلوی چیده شد. او در آخرین روزهای تابستان سال 1340 در سرزمین گل ها و در روستای ور سفلی از توابع شهرستان محلات پا به عرصه وجود گذاشت و همچون گلی زیبا روز به روز قد کشید.
ورودد به حوزه علمیه و آموختن علوم طلبگی او را در مسیر مبارزه فراخواند چرا که در همان برهه زمانی دفتر انقلاب به روزهای حساس خود رسیده بوده و گام های حسین را بیش از پیش برای حرکت در این مسیر هدایت می کرد.
شناسنامه و مدارک شناسایی اش گواهی 14 سال از عمر وی را می داد اما درک عمیق خود نسبت به انقلاب و بینش امام راحل او را همچون طلبه ای با تجربه به صحنه آورد.
این طلبه جوان که در کنار درس حوزه، در روستای محل تولدش به عنوان پخشکننده اعلامیه، نوار و عکسهای امام خمینی (ره) شناخته میشد که به دلیل فعالیتهای انقلابی چندینبار توسط ساواک بازداشت و مورد شکنجه قرار گرفته بود و در نهایت از او تعهد گرفته شد تا قم را ترک کند.
حسین طلبه جوان پیرو راه روشن امام راحل، مبارزات و فعالیت های خود در سال های 55 و 56 را ادامه داد و در تظاهرات های مختلف و در شهرهایی نظیر قم، تهران، و همینطور شهرستان های دیگری نظیر سنندج ادامه داد.
شکنجه، زخمی شدن و ضربات سهمگین رژیم پهلوی نمی توانست او را از ادامه این مسیر بازدارد چرا که بیانات روشنگرانه و هدایتگرانه امام راحل چراغ راهی برای مبارزات او بود.
۱۷ شهریور در میدان شهدای تهران (ژاله سابق) از شدت کتکهای دژخیمان شاه بیهوش و با کمک مردم به منزل یکی از انقلابیون منتقل شد اما باز هم حضور در تظاهرات حضور مییافت و فریاد استقلال طلبانه وی ادامه داشت.
عشق حسین به امام خمینی (ره) مشوق اصلی او در تظاهرات خیابانی بود
علاقه زیاد به شخصیت امام راحل سبب شده بود که حسین در مسیر مبارزه و تظاهرات علیه رژیم پهلوی ایستادگی بسیار داشته باشد. همانطورکه علی اکبر آقاگلی پدر شهید می گوید: حسین بسیار شجاع و نترس بود و تا پاسی از شب در خیابانها مشغول شعارنویسی و مبارزه علیه رژیم شاه بود.
وی علاقه زیادی به امام خمینی (ره) داشت تا جایی که اگر کسی علیه امام (ره)، انقلاب و یاران امام راحل یا به نفع شاه و رژیم منحوس پهلوی کوچکترین سخنی میگفت، بسیار ناراحت شده و جمع را ترک میکرد.
بیشتر مبارزات شهید در قم بود و بعد در تهران جزو فعالان انقلابی شد که بعد از ورود امام به کشور در ١٢بهمن ٥٧ و تسخیر پادگانها توسط تظاهرکنندگان، در هنگام ورود به پاسگاه دولت آباد شهر ری مجروح و به بیمارستان فیروز آبادی منتقل شد که به دلیل عدم رسیدگی موثر در تاریخ ٢٢بهمن ٥٧ در سن ١٧سالگی به شهادت رسید و در حال حاضر نیز پیکر مطهر این طلبه در قطعه 24 بهشت زهرای تهران آرام گرفته است.