خاطره اي خواندني از شهيد اردستاني «نوشابه آمريكايي، هرگز!»

در سفر حج، حاج مصطفي همسفر خوبي برايمان بود، هر فرصتي كه دست مي داد به اتفاق او به يادواره هاي تاريخ سراسر عظيم صدر اسلام مي رفتيم. روزي با چند نفر از دوستان شهيد اردستاني نيز در جمع ما بود، براي بازديد به كوه حرا رفتيم. كوهي كه صداي بال جبرئيل هنوز در آن مي پيچد و نداي وحي بر پيامبر رحمت و بر صخره هاي ستبرش در گوش هر صاحب دلي پژواك مي كند! كوهي كه در دلش نداي اولين آيه هاي رحمت بر فرشيان زمزمه مي شد. «اقرأ باسم ربك ... »
قبل از رفتن به كوه، چون هوا خيلي گرم بود، براي رفع تشنه گي، هر كدام يك بطري نوشابه ي پيسي به قيمت يك ريال سعودي تهيه كرديم و همراه خود برديم. چون در كشاكش خورشيدِ آتش بار، خود را بالاي كوه رسانديم، خسته گي و تشنه گي بر ما مستولي شد. تصميم به خوردن نوشابه ها گرفتيم. اما حاج مصطفي علي رغم اصرار زياد ما نخورد. ابتدا فكر كردم به خاطر پولش نمي خورد. اما بعدا فهميدم كه رعايت مسائل شرعي، او را از اين كار بازداشته است و به علت اين كه شركت توليد كننده آمريكايي بود، او حاضر نشد در عين تشنه گي از آن نوشابه ها استفاده كنند.
هنگام بازگشت به ايران، بر خلاف همه ي ما، هيچ چيز به عنوان سوغات با خود نياورد و تمامي 900 ريال سعودي را كه در ايران داده بودند، برگرداند.

راوي: كارمند ميرزا حسن غلامي
منبع: كتاب اعجوبه ي قرن