وصیتنامه شهید فریدون فریدونی
سه‌شنبه, ۰۷ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۲۴
از شما می خواهم که بر روی تابوتم عکس امام را قرار دهید و در گوشه پایین عکس کوچکی از من قرار دهید تا تمام آنانیکه چشم دیدن رهروان امام امت را ندارند ببینند.

نوید شاهد استان مرکزی،شهید فریدون فریدونی یکم شهریور 1347، در شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش محمدعلی، کابینت ساز بود ‏و مادرش اقدس نام داشت. دانش آموز چهارم متوسطه در‏ رشته ریاضی بود ‏. از سوی بسیج به جبهه رفت. سوم اسفند1364،  در‏ جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش خمپار. به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار  دارد.


بر روی تابوتم عکس امام را قرار دهید

بسم الله الرحمن الرحیم

بنام خداوند بخشنده مهربان

قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ

همانا نماز و طاعت و کلیه اعمال من و حیات و ممات من هم برای خداست که پروردگار جهان است.

با سلام و درود بیکران بر پیشگاه امام عصر(عج) یاری دهنده و یاور مستضعفان و با سلام و درود بر نایب بر حقش خمینی کبیر این اسوه مبارزان و مجاهدان زمان و این پیشرو عزیز و گرانقدر برای تمامی مسلمین جهان و این ابر مرد زمان کنونی و این فرزند بحق پیامبر اسلام (ص) و با دعا برای پیروزی رزمندگان اسلام این ادامه دهندگان خط سرخ حسینی و این لبیک گویان به هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) و اینانی که پس از امام خویش این ندا را سر داده و گفتند ان کان دین محمد لم یستقم 

با سلام و درود بی پایان بر شهدا حق و فضیلت که با دادن جان خویش شاخ و برگ این درخت را به تمام کشورهای جهان هدایت کردند که کشورهای مستضعف که در حال از بین رفتن بودند از میوه های این درخت که همان استقلال و آزادی استفاده نمودند و بر جهانخواران تاختند و نیز ابرقدرتها که تحمل وجود این شاخه را نداشتند گیج شدند و با دیدن این میوه ها چشمانشان کور گردید و با دعا برای شفای عاجل تمامی مجروحین و معلولین انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی اینانی که با دادن مقداری از خون خویش درخت اسلام را آبیاری کردند و این نهال نوپار را به درختی قطور و تنومند تبدیل نمودند و با دادن قسمتی از بدن خویش به شاخ و برگ این درخت افزودند و بنا به وظیفه شرعی خویش وصیت نامه ام را می نویسم:

پدرم از تو می خواهم و می گویم که به هنگام مرگم هیچگاه ناراحت نشوی و حتی نگذار که چهره ات در هم کشیده شود و اگر غم و اندوه به تو روی آورد بیاد آن هنگامی را که حسین بن علی (ع) علی اکبر خویش را از دست داد. پدرم بیاد آر هنگامی را که کسی نبود پیکر علی اکبر را به خیمه بیاورد و بیاد آر هنگامی را که حسین (ع) صدا زد جوانان بنی هاشمی بیایید علی را در خیمه رسانید.

پدرم بگو خدایا شکر که هم اکنون کسانی هستند که پیکر فرزندم را تشییع کنند و او را به خاک بسپارند. پدرم در هنگام مرگم که امیدوارم این مرگ را خدا به عنوان شهادت بپذیرد. لباس سیاه بر تن مکن زیرا مصیبتی بر تو وارد نیامده است و حتی این را بدان که افتخار است که پدر شهید باشی پس سرافراز باش و به مردم بگو که او امانتی بود نزد ما که هم اکنون صاحب امانت او را پس گرفت.

مادرم تو نیز افتخار کن وبر خود ببال که توانستی چنین زحمت بکشی فرزندت را بزرگ کنی و درآخر این زحمت مورد قبول خداوند قرار گیرد و بدان با این کارت در روز محشر در نزد فاطمه زهرا رو سپید خواهی شد.

مادرم زحماتی را که برایم کشیده ای حلال نما. امیدوارم که به خاطر شهادت من اشک غم در چشمانت ننشیند. مادرم لباس سیاه بر تن مکن و هیچگاه بر سر مزارم گریه ننما و بگو راهی است که همه ما باید این راه را برویم پس چه بهتر که این راه را انسان سریعتر بپیماید و این راه در آخر الامر به بهشت جاویدان منتهی شود.

برادران عزیزم از شما خواهش می کنم که هیچگاه بر من ننالید خوشحال باشید زیرا خداوند هدیه ای را که به درگاهش ارزانی نمودید قبول فرموده است. میدانم که شما هیچگاه از نبودن جسم من در میان خود ناراحت نخواهید شد ولی باز می گویم که آیا جسم من در میان شما مسئله ای را حل می نمود؟ پس هیچگاه غمگین نشوید و از شما می خواهم که مرا حلال نمایید

از خواهرانم می خواهم که به مسئله نماز و حجاب اهمیت زیادی قائل باشند و هیچگاه در موقع شهادتم گریه ننمایند و همیشه سلامتی امام و پیروزی رزمندگان دعا کنند.

حال روی سخنم با کلیه اقوام و خویشاوندان است از همه اقوام خویش می خواهم که مرا حلال کنند از خدای متعال برایم طلب مغفرت نمایند. ای مردم غیو و مومن بدانید که ما را پشتیبانی چون خداست پس هیچگاه از سلاحها و نبردهای دشمنان ناراحت نباشید و هراس نکنید بدانید که خدا با ماست

چه باک از موج بحر آنرا که باشد نوح کشتیبان

از شما مردم گرانقدر می خواهم که از این شهادتها ناراحتی به خود راه ندهید زیرا ناراحتی شما خوشحالی دشمنان اسلام را همراه دارد و از شما ملت عزیز می خواهم که به شهیدان ناکام نگویید زیرا هیچ کامی والاتر از این نیست که انسان خون ناقابل خود را در راه معبود خویش ارزانی دارد. از تمام کسانی که بر من حقی دارند می خواهم که مرا حلال کنند، زیرا با حلال نمودن شما بار گناهانم سبکتر و فشار قبر بر تنم کمتر می شود.

از شما می خواهم که بر روی تابوتم عکس امام را قرار دهید و در گوشه پایین عکس کوچکی از من قرار دهید تا تمام آنانیکه چشم دیدن رهروان امام امت را ندارند ببینند و بگویند که او ادامه دهنده راه حسین لبیک گوینده به هل من ناصر ینصرنی فرزند حسین بود. از کلیه شما مردم غیور می خواهم که در مجالس و محافل مشتی محکم بر دهان یاوه گویان بزنید. و شما مردم عزیز بدانید که تمام پیروزی های ما بواسطه همین دعاهاست و نماز شبهاست و از همگی شما در آخر می خواهم که به تمامی سخنان رهبر انقلاب جامه عمل بپوشانید.

والسلام علی عبادالله الصالحین

خدایا اگر نبودم درکربلا تا به یاری حسین بروم ولی تو خود دیدی که چگونه با جان و دل به یاری فرزند خلق خمینی شتافتم


افسوس که روح در بدن نیست مرا         یک بلبل هست در چمن نیست مرا

یاران و برادران حلالم کنید              رفتم سفر که آمدن نیست مرا

فریدون فریدونی

تاریخ 1361/5/10


منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده