شهید« بهرام درویش پور » همواره در حال تزکیه نفس بود. بسیار ساده لباس می پوشید و از همان ابتدا برای تأمین مخارج خود کار می کرد. او علاقه ای شدید به روحانیت عزیز و رهبر انقلاب داشت و از ابتدای انقلاب با برنامه خود سازی برای سلامت روح و روان خود کار میکرد تا ساده زندگی کردن را یاد بگیرد وهمدرد محرومان باشد. ادامه این مطلب را در نوید شاهد خوزستان بخوانید.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید بهرام درویش پور یکم خرداد  1345 در خانواده ای فقیر در شهرستان رامهرمز چشم به جهان گشود. پدرش مرتضی نام داشت وکارگر نانوایی بود که با رنج و زحمت هر چه تمام تر زندگی افراد خانواده را تامین می کرد و مادرش فاطمه خانم داشت و خانه دار بود . تا اینکه بهرام کم کم رشد کرد

بهترین تفریح برایش عبادت بود

 در کودکی کمی پر جنب و جوش بود و خانواده همیشه مراقب بود تا دچار سانحه نشود. به مدرسه راه یافت ،در هنگام درس خواندن علاوه بر علاقه به درس ، روح عجیبی در روان پاکش نفوذ کرد که از همان زمان به مسائل فقه دینی آشنایی بیشتری پیدا کرد .شهید درویش پور جوانی کم صحبت ،کم خواب و پر تلاش بود. بیشتر مطالعه می  کرد و بهترین تفریح برایش عبادت بود.

عضویت در سپاه

 دانش آموز دوم متوسطه رشته تجربی بود. که به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. از همان ابتدای انقلاب با برنامه خود سازی بر  روی روح و روان خودش کار میکرد تا ساده زندگی کردن را یاد بگیرد وهمدرد محرومان باشد. هیچگاه بر تشک یا جای نرم نمی خوابید  همیشه می گفت من در جبهه ها هستم  شاید همین موکت زیر پای من در جبهه ها نباشد به جای آن کلوخ و سیم و خار باشد من باید به زندگی سخت عادت کنم  و همیشه در حال انفاق کردن بود.

تزکیه نفس

وی همیشه در حال تزکیه نفس بود. این حالات عرفانی و خصوصیات اخلاقی وی به دیگر دوستانش نیز اثر فراوان می گذاشت ،بسیار ساده لباس میپوشید و از همان ابتدا هم برای تأمین  مخارج خود کار می کرد ایشان علاقه ای شدید به رو حانیت عزیز و رهبر انقلاب داشت. از همان ابتدای انقلاب فعالیتهای فرهنگی زیادی را آغاز کرد بطوریکه بیشتر اوقات تا نیمه های شب در خانه نبود و به دنبال فعالیتها و برنامه ریزی های فرهنگی و مذهبی بود. روزها مطالعه میکرد  و بیشتر اوقات به روز نامه فروشی مشغول بود. اکثر اوقات هنگام راه رفتن و کار کردن ذکر خدا را می گفت و سپاسگزار بود . شهید  واجبات ومستحبات را انجام می داد و هفته ای دو روز را روزه می گرفت.

راز و نیاز شبانه

علاوه بر فعالیتهای خود در بیرون خانه، در داخل خانه هم به مادرش کمک می کرد. اگر گاهی  خطایی از آشناییان و دوستان و یا کلامی را به ناحق می شنید به هدایت آنها می پرداخت و همیشه می گفت که ان شاء الله راه من و همرزمانم حق باشد، دوست دارم که شما هم این راه حق و وظیفه الهی را ادامه دهید . وی اکثر اوقات تا نیمه های شب بیدار بود و با خدای خود راز و نیاز می کرد و هنگامی که به یاد دوستان شهیدش می افتاد غرق اشک و زاری می شد و هر شب برای مراسم خواندن نماز شب به قبرستان می رفت.

گروهک های ضد انقلاب

 درآن دوران چندین بار مورد هجوم گروهک های ضد انقلاب قرار می گرفت و همیشه  با استقامت به خداوند موفق و پیروز بود. با شروع جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. در حمله عظیم بیت المقدس مورد اصابت ترکش قرار گرفت و سخت مجروح شد که برای معالجه به تبریز برده شد. بعد از مدت کوتاهی از بیمارستان مرخص شد و به رامهرمز آمد ،چند روزی در خانه ماند ولی یک روز با همان جراحت دوباره برای جبهه ثبت نام نمود و آماده رفتن شد ،که با وی به علت جراحت شدید مخالفت گردید

اعزام دوباره به جبهه

مدتی گذشت هنوز کاملا التیام  پیدا نکرده بود که عازم رامهرمز شد و از آنجا به امیدیه و آغاجاری رفت و همراه  رزمندگان این شهر به جبهه اعزام شد و در آنجا به گروه رزمندگان رامهرمز پیوست و مجددا" مورد اصابت ترکش قرار گرفت و منجر از دست دادن چشم چپ گردید ولی این موضوع هم مانع او جهت انجام وظیفه الهی نشد

شهادت

سرانجام در حمله عظیم والفجر به عنوان خط شکن همراه با 23نفر از فدایئان شجاع و بی باک اسلام و قرآن به قلب مزدوران بعثی زد و در تاریخ بیست و یکم بهمن 1361 بر اثر اصابت ترکش به پهلو در پاسگاه زید عراق  عاشقانه به دیدار معشوق رفت و به آرزو یش که همانا شهادت در راه خدا بود نائل آمد . پیکر مطهر وی در زادگاهش به خاک سپردند.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده