وصیت‌نامه "شهید قاسم احمدی"؛
سه‌شنبه, ۰۳ تير ۱۳۹۹ ساعت ۱۳:۳۵
نوید شاهد - شهید "قاسم احمدی" در وصیت‌نامه‌اش نوشته است: خداوندا رحمتي كن كه آنچنان كه تو دوست می‌داری بميرم و در لحظه مرگ قلبم مالامال از عشق تو باشد و كليه قل و زنجيرها را به دور ريخته باشم كه جز تو به هیچ‌کس و هیچ‌چیز اميد ندارم.

به گزارش نوید شاهد همدان، شهید قاسم احمدی نخستین روز فروردین‌ماه سال 1347 در شهرستان ملایر دیده به جهان گشود. پدرش علی حسن و مادرش شوکت نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت و سپس به‌عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. بیست و یکم تیرماه 1367 در زبیدات عراق به شهادت رسید و هرگز پیکرش به وطن بازنگشت. مزار یادبود این شهید عزیز در گلزار شهدای بهشت هاجر زادگاهش قرار دارد.

در وصیت‌نامه شهید آمده است:

بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا.

به نام خداوند كريم و رحمان، به نام آنكه گناهان و عیب‌هایم را پوشاند و بدی‌هایم را در انظار ديگران مخفي نگه داشت و محبت مرا در قلب دوستان، خويشان ویارانم قرارداد و به ياد آنكه، بهترين فرزندان اسلام برايش همه گلوله‌های خصم را به جان خريدند و سينه هاشان چاک، چاک جبهه‌های نبرد حق عليه باطل گردید.

در اين لحظه كه قلم را به دست گرفته و مطالبي را به نام وصیت‌نامه می‌نویسم به‌هیچ‌عنوان اطمينان ندارم كه شهيد می‌شوم و اگر به رحمانيت بی‌منتهای خداوند ايمان نداشتم هرگز در اين شرايط وصیت‌نامه نمی‌نوشتم ولي چه كنم كه جز او كسي را ندارم تا به روي صفحات سياه زندگانيم خون خورشيدي رنگ شهادت را بلغزاند.خداوندا رحمتي كن كه آن‌چنان كه تو دوست می‌داری بميرم و در لحظه مرگ قلبم مالامال از عشق تو باشد و كليه قل و زنجيرها را به دور ريخته باشم كه جز تو به هیچ‌کس و هیچ‌چیز اميد ندارم.

بارالها برحال پریشانم رحم کن

بارالها و معبودا مسكينم و بی‌چیز و فقير، بر حال پريشانم رحمي كن كه به‌شدت به لطف و كرمت مانند هميشه نيازمندم. اي اولين و آخرين پناهگاه از اينكه حسين خونينت را در جبهه‌های پرخون ماهوت و مهران و سليمانه و فاو .... تنها گذاشتم و از اينكه جزو آخرین‌ها هستم كه به سويت می‌شتابم از تو طلب عفو می‌کنم.

خداوندا عذرم را بپذير، گرچه عذر ماندن خويش را نمی‌پذیرم و بر پوست نازكم رحم كن و خدايا سوزش آتش را بر پوستم حرام گردان و ياريم نما كه درراه تو بميرم .الهي العفو، العفو، العفو.

و اما سخني چند با پدر و مادرم :

سلام و عليكم بما صبرتم: مادر قهرمانم از اينكه براي آخرين بار از تو خداحافظي نكردم اميدوارم كه مرا ببخشي و از اينكه تنهايت گذاشتم و در كنارت نماندم. مادر هميشه قهرمانم كه همه زندگانيت را در رنج گذراندي تا فرزند خونين خودت را فداي اسلام نمائي از تو تقاضا دارم در سوگ من اگرچه بسي برايت مشكل است، صبر نمایي و چون هميشه كه مردانه می‌خروشیدی اين بار بر گورم صبور باش، مادر عزيزم از تو می‌خواهم كه متانت و وقار خودت را حفظ كني و اگر برادران و دوستان و سايرين براي زنده نگه‌داشتن ياد شهداي اسلام عزيز به خانه ما آمدند با گرمي از آنان پذيرايي نما.

پدر و مادر گرامي اميدوارم كه پس از شهادت و اسير شدن عزيزترين ياران زندگيم از من تقاضای ماندن ننمایید، من صبر انسان‌های بزرگ را ندارم كه تا آخرين لحظه زندگاني برادران خويش تحمل زندگي را داشته باشم، مادر و پدر عزيزم زحمات شما را نتوانستم جبران كنم از همه شما حلالي می‌طلبم. خواهران و برادران عزيزم از شما نيز التماس دعا دارم و از خداوند متعال براي شما صبر مسئلت می‌نمایم و اميدوارم الطاف خفیه الهي هر چه بيشتر نصيب شما گردد . دوستانم را فراموش نكنيد كه با من فرق ندارند.

والسلام.

خداوندا قلبم را در لحظه مرگ مالامال از عشقت کن

خداوندا قلبم را در لحظه مرگ مالامال از عشقت کن

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده