زندگینامه شهید قربانعلی محمدی
نام پدر: شیر محمد
خلاصه ای از زندگانی شهید قربانعلی آقا محمدی
شهید قربانعلی آقامحمدی فرزند احمد در سال 1337در شهر میلاجرد یکی از توابع استان مرکزی چشم به جهان گشود واواز همان کودکی خیلی علاقه به تحصیل داشت ولی در همان دوران کودکی به دلیل فقر اقتصادی موفق نشد که به مکتب خانه ویا به مدرسه راه یابد ودر موقع نوجوانی زمستان ها هم جهت کار به تهران می رفت شهید در همان دوران نوجوانی نسبت به انجام واجبات دینی بسیار دقیق وحساس بود وهمیشه سعی می کرد که واجبات دینی خود را بخصوص نماز را اول وقت ودقیق انجام دهد از دیگر خصوصیات اخلاقی ایشان یاین بود که شهید قرآن بسیار تلاوت می کردند .ودر مراسم ائمه ی اطهار نیز بخصوص در ماه های محرم وماه رمضان شرکت می نمودند .
شهید از نظر اخلاق ورفتار نیز بسیار نمونه بودند وهمیشه با پدر ومادر خود واهل خانواده وآشنایان ودوستان بسیار با احترام برخورد می کردندوهمواره در کار ها ی خانه ودر کارهای کشاورزی و... به پدر ومادر خود کمک می کردند وتا می توانستند واز دستشان می آمد به دیگران در رفع مشکلات وگرفتاری ها کمک می کردند . او خیلی علاقه به اسلام داشت ودر فعالیت هایی که درمساجد واجتماعاتی که تشکیل می شد شرکت می کرد ودر دوره ی نوجوانی به مدرسه ی بزرگ سالان راه یافت ویک مقداری خواندن ونوشتن را یاد گرفت وبعد هم تا مقطع پنجم ابتدایی ادامه داد ودر دوران جوانی او بود که انقلاب اوج می گرفت وایشان از همان دوران نوجوانی علاقه ی زیادی به امام وانقلاب داشتوهمیشه پیرو خط امام بود ودر فعالیتهای انقلابی از جمله تظاهرات ها شرکت می کرد وبعد از پیروزی انقلاب هم در پایگاه بسیج شهر ملاجرد فعالیت های خود را به نحو احسن انجام می داد شهید از نظر اخلاق وکردار هم بسیار عالی بود وروزی که امام به وطن بازگشتند سه شبانه روز در ستاد مراسم برگزاری جشن ورود امام ماند ویکی از کسانی بود که جشن را برگزار کرده بود ند وپس از انقلاب علاقه ی فراوان به آموزش نظامی داشت موقعی که در بهمن ماه سال 1360برادران بسیجی اراک جهت تعلیم به میلاجرد آمده بودند در آموزش شرکت کرد ودر تمام کلاس هایی که تشکیل می شد حاضر بود ودر هنگامی که برادران سپاهی اراک جهت تبلیغ وثبت نام نیرو آمده بودند با علاقه ی فراوان ثبت نام کرد ودر 12/12/1360با گروهی از برادران بسیجی میلاجرد جهت نبرد با دشمنان اسلام عازم اراک واز اراک جهت آموزش به تهران وسپس به کربلای خوزستان روانه شد ند ودر موقع ای که در جبهه بود همواره نامه می نوشت که به رادیو های بیگانه گوش نکنید وکسانی هم که گوش می کنند به حرف آن ها گوش ندهند وبه رادیوی ایران گوش کنند وبا مشت دهان منافقین را بکوبند وسفارش ایشان همواره این بوده که خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار .
سر انجام شهید در تاریخ 19/2/1360 در کربلای خرمشهر با قلبی سر شار از عشق ومحبت به امام واسلام بر اثر جراحات جنگی به درجه ی رفیع شهادت نائل شد .
منبع: اداره هنری ، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی