وصیت نامه شهید رضا حاتمی
نام پدر: طاهر
تاریخ تولد: ١٣٤٥/٠١/١٢
محل تولد: تهران
نام عملیات: کربلای 5
تاریخ شهادت: ١٣٦٥/١١/٠٨
محل شهادت: شلمچه
اقشار: دانشجویی ، مخابرات
وصیت نامه رضا حاتمی
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام خدمت امام زمان و با درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با آرزوی زیارت کربلای حسینی
اینجانب رضا حاتمی فرزند طاهر وصیت نامه خود را به این مفهوم مینویسم.
ابتدا پدر و مادر عزیز اگر از دست اینجانب رنجیده خاطر شدهاید باید به بزرگی خودتان ببخشید و از شما میخواهم که مرا حلال کنید. در ضمن به همه شما سفارش میکنم که امام را تنها نگذارید و جبهه را خالی نکنید و اگر شما عزیزان نمیتوانید در جبههها خدمت کنید لااقل در برابر خون شهدا خود را مسئول بدانید و خون شهدا را پایمال نکنید. در دعاهای کمیل و نمازهای جمعه و جماعت فعالانه شرکت کنید.
باری پدر و مادر عزیز برای من ناراحت نباشید زیرا که راه من پایان نیست راه من آغاز است و میدانم اسلحه من که در جبههها افتاده برادر رزمنده دیگری به میدان آمده و اسلحهام را برمیدارد و به سوی دشمن حملهور میشود.
مادر عزیز برای من اصلاً ناراحت نباشد زیرا که من نمردهام و زندهام زیرا طبق آیه شریفهای داریم که میفرماید و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون که میفرماید فکر نکنید آنان که در راه خدا کشته میشوند مردهاند بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی میخورند.
از کلیه اقوام و خویشها و اقوام حلالیت میخواهم و از آنها میخواهم که اگر در جبههها نمیتوانند خدمت کنند لااقل در پشت جبهه به انقلاب با حرفها و کارهایشان ضربه نزنند و خون گرانبهای شهدا که به خاطر شما ریخته شده پایمال نکنند.
از دوستان عزیزم محمود قاسمی و مجید اکبری حلالیت میخواهم و اگر در دوران رفاقت از دست من ناراحت شدید ببخشید و برای من دعا کنید. باری پدر عزیز و مهربان یکسال نماز قضا و دو ماه روزه قضا برای من بگیرید و مبلغ 400 تومان نذر حضرت معصومه کردهام که آن را هم بدهید و دیگر کارهای لازم را انجام دهید و هرشب جمعه بر سر مزارم بیایید البته اگر وقت کردید.
برادر عزیزم محمد تو درست را بخوان زیرا که تو درست را بخوانی و هر چه علم و عمل شما بیشتر باشد و در راه خدا کار کنید به نظر من از یک رزمنده که اسلحه به دست میگیرد بیشتر میتوانید خدمت کنید.
دیگر وصیتی ندارم و از همه شما عزیزان میخواهم که مرا حلال کنید. هر تیر و ترکشی که بدنم میخورد به خاطر خدا تحمل میکنم و درد آن را شیرینتر از عسل میدانم. ما که 60 سال عمر بیفایده و بیخاصیت میکنیم چه بهتر که 20 سال عمر کنیم و به خاطر خدا و در راه خدا شهید بشویم و خدمتی بر امت مستضعف بکنیم. در ضمن از همه شما میخواهم که اجر این کار من که به خاطر خدا بوده از سر ناراحتی اجرش را از بین نبرید.
منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات