يکشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۰۰:۵۲
اينجا با تمام صداقت ده نشينان با تمام سادگيهاشان چه مظلومانه مورد تجاوز ناكسان و بيشرفان قرار گرفتند و چه معصومانه دختر كان پاكشان در زير جثه هاى كثيف خوك صفتان به گناه ، نه به گناه ، به آزادى رسيدند ، اينجا وقتى بچه ها با آن لباسهاى پاره شان كه اكثريت را تشكيل ميدهند ، آنهائى كه از اول ماندند و سوار بر بيوكها و غيره نشدند و فرار نكردند همان كسانى كه هميشه وارث هستند و هميشه مى مانند با صورتهاى سوخته و سياه و چروك كه ناشى از يك گذشت طولانى همراه با رنج ودرد بسيار كه با قلبى پاك به پاكى كارون دارند...

بسمه تعالى
 با درود و سلام به رهبر بزرگ روح اله خدا - خمينى كبير
 با درود به تك تك شهداى اين مرز وبوم
با سلام گرم همراه با محبت تقديم نثار برادر خيلى دور ولى حك شده در قلب .
اگر چه با تمام احساسم نمى توانم بنويسم و نيز قلم عاجز از وصف احساس است اما ليك با حمله اى كوتاه از ميان خاك پاك گرم خوزستان با تمام گرمى و صميمى اش سلامى مملو از روحيه و ايثار سلامى كه مژده آزادى وآزادگى مى دهد نثار شما برادر گرامى  مى‌كنم .
برادرعزيزم اينجا محل توقف قلبها ، قلبهائى كه بودنشان در ميان آدمهاى عامى خيانتى است بزرگ قلبهائى كه همه صديق و پاك به مثل پرتو خورشيد پاك وطن مى باشد اينجا ميعادگاه عاشقان است اينجا آغازى  است بر تمام نقطه ها ابتداى يك نهايت است اينجا پرواز است پرواز به سوى بيكران پرواز بسوى دوستان و براى دوستان و برادران و پرواز براى آزادى .
اينجا عرق ريزان با نگاههاى نافذ ، نگاههاى كه تاعمق هستى مى پايد و انسان چه خوب و چه والا به مقام اصلى خودش با تمام اصالتش مى رسد. بارى برادر عزيز ، امروز موقعى كه از خواب بر خاستم در هوائى پاك كه بوى دود پهن و بوى هيزم از ده هاى اطراف به مشام مى رسد چه خوب همدم شدم ، چه احساسى ، چه زندگى ، اينجا با تمام صداقت ده نشينان با تمام سادگيهاشان چه مظلومانه مورد تجاوز ناكسان و بيشرفان قرار گرفتند و چه معصومانه دختر كان پاكشان در زير جثه هاى كثيف خوك صفتان به گناه ، نه به گناه ، به آزادى رسيدند ، اينجا وقتى بچه ها با آن لباسهاى پاره شان كه اكثريت را تشكيل ميدهند ، آنهائى كه از اول ماندند و سوار بر بيوكها و غيره نشدند و فرار نكردند همان كسانى كه هميشه وارث هستند و هميشه مى مانند با صورتهاى سوخته و سياه و چروك كه ناشى از يك گذشت طولانى همراه با رنج ودرد بسيار كه با قلبى پاك به پاكى كارون دارند وقتى دستشان را به علامت پيروزى بلند مى كنند و نشان ما ميدهند نميدانى برادرم ، دوستم رفيقم چه زيباست .
اينجا زندگى با همه رنجهايش زيباست ، نفس كشيدن آزادى است  كه همراه با نيروى عطيم كه قدرت پرواز را بسوى مزدوران آنان همانجا پشت آن خاكريز كه مستند از غرور و مستند از باد خون محرومان و زحمتكشان آنجا  خيلى خيلى نزديك صداى آواى مستانه شان را مستانه  شنويم و گاهى هم دستى به توپ مى زنند و در آن نزديكى كنار ما جانى از هم سنگرانم ، همرزمانم را مى گيرند اما با يورش قهرما نانه با اما نه با تمام وجود و نه با مستى بلكه با يك هستى مطمئن آنان را به سينه خاك مى كشانيم .وحيف از خاك خوزستان كه در قلب خود ميزبان اينگونه دژخيمان است من در اينجا را صداى خواهران كه چطور سعى مى كنند راه  گريزى پيداكنند صداى بچه ها بر سر نعش بهم پاشيده پدر ومادرانشان پدر ومادرى كه جرمشان فقر و عدم بود و نداشتند تا بگريزند وخود را از معركه بيرون سازند و بعد از هزاران هزار كشته بر گردند . اما آنها صادقانه و پاك استادند به كلبه هاى گلى خود را تا لحظه آخر عشق مى ورزند و حتى در ميان توپ و تانك باز به رشد گلها اميد داشتند و آنان را آب مى  دادند و خلاصه ديد ى و شنيدى كه چه خيانتها شده وقتى به اين سمت مى آمدم وقتى  خاك ريرز خوزستان را با همه فقرمى ديدم ، گفتم چه نامزردم و چه ستم اگر گوشه نشين شوم واين خاك ، اين خاك پاك من ذره خاك دلبند من چه ناجوان مردانه به زير تانكها و لگدهاى نامردان قرار گرفته است و من آنسوى چه مى خندم و چند بيشرمان آرزو مى ساختم ...
 واى چه احمق بودم مى گويم براى تو برادر هميشه من و حس مى كنم كه حس مى كنى اين درد عميق را حس مى كنم چه كينه اى نسبت به آنان كه قرار بود ما را به تمدنهاى بزرگ بر سانند دارى .
 برادر عزيز، اى كاش مى بودى و مى ديدى اين خاك كه مملو از ثروت است چطور فقيرانه و بى هدف سا اصلى آن مى زى اند ، اما اين دگر بس است ، من به تمامى  نامها به تمام قهر مانان هر ديارى به خون شهداى اين مزو بوم سوگند ياد مى كنم كه تا آخرين قطره خون از اين  دلاور زمين از اين ديده ها و محرومان  حمايت كنم و جان خود تنها چيزى ناقابل است نثار شما پاكان ، شما دوستان ،شما همرزمان ،و آن محرومان و آن ملتم كه عمرى در زجرو فلاكت بسر مى برند و نامردان از قبال آنان  او فرار كردند ايكاش ميداشتم جانهائى كه در مقابل هر كدام ده جان بگيرم اما به همين يك جام غنيمت و تا نبينم نامردانى از گلوله من بخاك نمى غلتند آرام نمى گيرم ووقتى به هدف رسيدم و چه را و چه سبك سر بر زمين مى نهم و هميشه در قلبها جا خواهم گرفت ميدانم اگر كشته شوم زنده ام ، زندگى و نفس كشيدن را دوست دارم اما نيز پرواز را دوست دارم كه با دريدن قلب نامردان و پست  صفتان همراه شود.
با اجازه گريزى به فرع مى زنم برادر6:
من از ستاد بيرون آمدم و چه احمق بودم كه سعى ها مى كردم آنجا بمانم اما وقتى فكر كردم كه چه بزرگ به خودم به اصالتم ، به عقيده ام ، به تو برادر خوبم مى كنم . اگر عزلت طلبم ، اين بود كه همه را رها ساختم و به ديار قلبى ام رسيدم . الان در 140 كليو مترى اهواز هستم چيزى با جبهه ها فاصله نداريم و هر شب آنها ما را مى كوبند ديشب چند نفر زخمى داديم . اما نبودى كه چه قدرتى بوديم .
بارى امكان حمله صد در صد است - حمله اى بزرگ داريم از تمام نيروهاى و  ، اينجا جمعند چقدر نيرو عجيب براى اولين بار اين همه  نظامى وتانك و خودروهاى مى بينم- اينان فقط در نمائى ، سينما و غيره ديدم اما حال خئدم با آنها روبرو هستم و البته شب اول ترسيدم خيلى بى نهايت ، توبها مدام مى كوبند هر لحظه فكر مى كنى كه لحظه آخر رسيده اماهميشه و همه وقت  من تصميم گرفته ام از ثانيه ها زندگيها بسازم بخندم و نيز روحيه اى چون البرز در خود ، وقتى هواپيما مى آمدند و ضد هواپيما كار مى كنند و بعد فرار آنان را كه مى بينم خنده هاى بلند ، خنده از ته دل به اين نامردان ، به اين موش صفتان به اين بزدلان .
بارى من به قسمت شناسائى تير انداز از 106 افتادم و مقدارى هم تمرين كردم توضيح آنهائى كه روى چيپ سوارند . خلاصه برادر نمى دانم ديگر در اين گرما جانفرسا كه تمام بدنم خيس شده چى برايت بنويسم .
اما اين را بدان كه هميشه ودر همه حال ياد شما برادر خوب هستم حتى حال . ودر اين مكان .
بارى  ايكاش سجاد بزرگتر بود ودرك مى كرد و منهم ديگر مزاحم ديگر مزاحم تو نمى شيدم بلكه براى او آنقدر مى نوشتم تا قدرت پرواز بدست آورم و چون پرى سبك شوم .
اما بهر حال سلام مرا خدمت آن دوست كوچولو كه به اندازه لحظه آخر دوستش دارم برسان و نيز سلام گرم مرا از ميان اين هواى گرم وخشك تبدارش نثار مادران خوب به ويژه مادر سجاد تقديم مى كنم  .
با درود به جنگاوران اينن مرزو بوم
با درود به قطره قطره خون شهداء
مرگ بر جنگ طلبان و چنگ افروزان
موفق و پيروز باشى برادر .
5 ارديبهشت ، آبادان ، برادر حقير شما -ناصر       
   

 منبع:  اداره هنری ، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران  استان مرکزی 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده