وصیت نامه شهید غلامعباس مظفری در سالروز شهادت
نام پدر: علی
تاریخ تولد: ١٣٤٣/٠١/٠٣
محل تولد: اراک
نام عملیات: بیت المقدس
تاریخ شهادت: ١٣٦١/٠٢/١٩
اقشار: روحانیان ، تیپ 71 روح الله ، گردان امام حسن
وصیت نامه شهید مظفری
بسم الله الرحمن الرحیم
« الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون»
آنان که ایمان آورده اند و از وطن خود هجرت کرده اند و جهاد کردنددر راه خدا با اموالشان و جانهایشان ؛ آنها را نزد خدا مقام بلندب است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند. ( سوره توبه آیه 20 )
ما شاگردان مکتب توحید از شهادت نمی هراسیم و نمی ترسیم. امام خمینی
حمد و سپاس بیکران خدامند متعال را که مرا هدایت نمود و نیز توفیق جهاد کردن در راهش را عطا فرمود و توفیق شهادت را به من داد و شکر خدا می کنم که توفیق نثار کردن خون را یافتم و شهید شدم و درود فراوان بر منجی انسانها رهبر مسلمین جهان حجه ابن الحسن و المهدی روحی و ارواح العالمین له الفدا و درود فراوان بر نائب بر حقش ابر مرد تاریخ ، ابراهیم زمان، بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی و درود بر روان پاک شهیدان اسلام از کربلا تا کربلاهای ایران و درود بر معلولین انقلاب اسلامی و درود بر ملت شهید پرور و قهرمان ایران و درود بر پدران و مادران و خواهران و برادران ایرانی ، اکنون که توفیق نصیبم شده است وصیتی از خود به جا می گذارم .
اینجانب غلامعباس مظفری فرزند علی مظفری متولد 1343 اکنون که دوباره توفیق شامل حالم گشت و عازم جبهه حق علیه باطل شدم ؛ خدای بزرگ را سپاس گذارم و شکرش را به جا می آورم. من تسلیم خداوند شدم و حاضر شدم که در راه خدا و برای تداوم اسلام و انقلاب اسلامی توسط خمپاره های دشمن و زیر چرخهای تانکهای دشمن تک تک و ذره ذره شوم و جسمم نابود گردد ولی اسلام پایدار بماند و زیر ظلم ستمکاران نروم، زیرا که من در مکتب سرخ شهادت پرورش یافته ام و درس جانبازی را از سید الشهداء حسین (ع) گرفته ام ؛ میروم تا به ندای هل من ناصر ینصرونی حسین زمان لبیک اجابت بگویم.
و تا آخرین قطره خون و تا آخرین فشنگ و آخرین قدم و تا آخرین نفسم در این راه ایستادگی میکنم، و مرگ آگاهانه را بر زندگی توام با ننگ و تسلیم در مقابل کفر ترجیح می دهم.
من معتقدم که باید با یک دست اسلحه و با دست دیگر قرآن را بر گرفت و در مقابل ستمگران همچون کوهی استوار ایستادگی نمود و تسلیم خداوند شد و به گفته سید الشهداء حسین (ع) یقین دارم که می فرماید: ان الحیوه عقیده و جهاد که زندگی عقیده داشتن بع الله و اسلام و تمام فرائض دینی و جهاد کردن در راه خدا می باشد.
جهاد یعنی از جان گذشتن، نثار کردن خون، سلاح بر گرفتن و به استقبال شهادت رفتن و خلاصه هستی را بر کف اخلاص نهادن به خاطر اسلام و جهاد گفته علی علیه السلام لباس تقوی، زره محکم الهی می باشد؛ جهاد گشودن دری از درهای بهشت است.
آری دشمنان اسلام ما را از شهادت و مرگ می ترسانند ولی این کوردلان نمی دانند که عاشق لقاء الله از مرگ باکی ندارد.
به قول شاعر:
هر آنکس عاشق است از جان نترسد که از خمپـاره و از تانـک نترسـد
دل عاشـق بــود گـرگ گرسنـه که گرگ از هی هی چوپان نترسـد
آری کسی که عاشق الله گشت دیگر از کشته شدن و مرگ نمی ترسد و عاشق برای رسیدن به معشوق خود از همه چیز می گذرد؛ مانند حسین بن علی علیه السلام که عاشق الله بود و ما معتقدیم که اگر در راه الله انسان کشته شود، بنا بر گفته قرآن سر آغاز زندگی جاوید اوست ؛ چنانکه قرآن می فرماید:
« ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون»
پس من رفتم و کشته شدم تا با تزریق خون پیکرم بیمار جامعه را نجات دهم تا که به اولیاء الله و حزب الله و جنود الله پیوستم تا که با اتحاد ریشه ظلم را بر کنیم.
آری ما برای هدف می جنگم و از شهادت استقبال می کنم و زیر تانک می روم اما زیر ستم نمی رویم؛ آری شهادت آخرین نقطه تکامل است، آری شهادت آخرین نقطه شهادت است، شهادت سر آغاز زندگی جاوید است ؛ شهادت پرواز یه سوی الله می باشد.
آیا شیرین تر از لحظه شهادت وجود دارد؟ آیا برای رسیدن به سعادت جز شهادت راهی هست؟ سوگند به خدا که شهادت آرزوی من بود که به آن رسیدم.
آیا شهیدان شمع تاریخ نیستند که با سوختن خود مردم را هدایت می کنند و راه را روشن می نمایند. آری برادر این زندگی فانی است و باید به فکر زندگی جاوید بود، این دنیا همانند پلی می ماند که باید از آن گذشت و مسکن گزیدن در روی پل کار عقلا نمی باشد.
و خداوند در قرآن می فرماید:« و لبنلونکم بشی من الخوف و الجوء ...» و هر آینه ما شما را امتحان می کنیم به چیزهای مختلف، من می دانم که امتحان رسیده است و قبولی من مساوی با شهادتم است.
سخنی به تو ای پدرم، صبر را پیشه کن که خدا با صابرین است.( ان الله مع الصابرین) و در شهادت من گریه مکن زیرا به هر شهید معنا ندارد؛ چون من مشتاقانه و آگاهانه در این راه قدم نهادم، و تا آخر ایستادم و به آرزویم که شهادت بود رسیدم.
و به تو ای مادرم ، ای زینب زمان ، ای که از سلاله فاطمه زهرائی ؛ سلام من بر تو باد. مادر شکر خدا را به جا آور؛ زیرا ما همه از خدایم و به سوی او بازگشت می کنم(انا لله و انا الیه راجعون) و تو مادر عزیز مرا حلال کن و بهر من گریه مکن.
و به تو ای خواهرانم و خواهرانم؛ ای زینبان زمان؛ ای رسانه های پیام خون شهیدان ؛ بدانید که حجاب شما عفت شما، حیاء شما، تعهد شما مشت محکمی است بر دهان شرق و غرب جنایتکار و به شما ای برادرانم راه الله را پیش گیرید و در این راه استوار باشید و در مقابل سختیها صبر و استقامت کنید.
و پیرو خط امام باشید که همان خط الله است و بدانید که تنها ره سعادت ایمان ، جهاد، شهادت می باشد؛ و از اهل بیت پیامبر دوری نگیرید که هلاک می شوید و به شما ای مردم شهید پرور ، اگر ما که کشته شدیم نه برای تاید و روغن بوده بلکه برای اسلام بود و شما اگر برای این مادیات به این انقلاب بد بگوید ، در حقیقت خون شهیدان را پایمال کرده اید ، و امام را تنها نگذارید و مردم کوفه نباشید.
در آخـر بـرای امـام امـت دعـا میکنـم
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
از عمـر مـا بکـاه بر عمـر او بـی افــزا
ای مردم بدانید که ما بی صاحب نیستیم و مهدی می آید و جهان را پر از عدل و داد می گرداند.
والسلام علی من اتبع الهداء
5/12/1360
منبع: اداره هنری ، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی