شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۰۲:۰۸
شهید دلاور طاهر اسدی نیا همواره مورد تقدیر فرماندهان جنگ قرار می گرفت. به ویژه کارهای عجیب و دور از انتظار او در جزایر مجنون همه را شگفت زده کرده بود. او خستگی را نمی شناخت و گویا خداوند به او توان مضاعف داده بود. او با ترس بیگانه بود با اینکه وقتی روی صندلی لودر قرار می گرفت کاملاً در تیررس گلوله های دشمن قرار داشت، ولی کار خودش را انجام می داد...

سنگر ساز بی سنگر

دانش آموز بسیجی شهید طاهر اسدی نیا

می خواهم از نوجوانی شیر دل برایتان بگویم، قصه انسانی از تبار پاکان، از سلاله نیکو سیرتان و پاک سرشتان، از دلاورمردی که با سن 15 سالگی حماسه های بزرگی آفرید.

شهید جهادگر طاهر اسدی نیا در سال 1351 در یک خانواده مذهبی و کاسب در کمیجان به دنیا آمد. این مهمان تازه وارد، شور و همهمه ای در این خانواده به پا کرد. شادی و نشاط فضای خانه را در بر گرفته بود. خواهران و برادرانش غرق در شادی بودند، گویا این مهمان کوچک یک هدیه ویژه الهی بود.

روزها و ماه ها سپری می شدند و طاهر عزیز در دامان پر مهر و محبت خانواده، ترانه زندگی را زمزمه می کرد. کم کم بزرگ شد، و علاوه بر اهل خانواده، خود را در دل همه فامیل و همسایگان جا کرد. همه او را دوست داشتند. او راهی دبستان شد و به علت شور و هیجان بسیار و هوش سرشارش مورد توجه معلمان نیز قرار گرفت. دوران دبستان او با همان شور و هیجان و عالم کوکانه زیبایش به خوبی و سرزندگی طی شد تا راهی دوره راهنمایی شود. در دوره راهنمایی علاوه بر درس و تحصیل به قرائت قرآن و حضور در مراسم مذهبی و هیئت ها علاقه نشان داد و این امور موجب افزایش قوه بصیرت و باعث رشد و بالندگی او شد. به طوری که حرف ها و رفتارش در سن نوجوانی شبیه بزرگتر ها بود. به علت هوش و ذکاوت بالا کارهای عجیب و ابتکاری از خود بروز می داد و به همین خاطر همواره مورد توجه دبیران در مدرسه و بزرگترها در محل و خانواده بود. به هر حال دوره راهنمایی را هم با موفقیت طی کرد و راهی دبیرستان شد. در دبیرستان بود که زمزمه ((هل من ناصر ینصرنی)) امام خمینیئ (ره) گوش او را نوازش داد و با همان سن و سال کم احساس تکلیف نموده و به ندای امام راحل  (ره) لبیک گفت و عزم سفر به دیار عاشقان را نمود.

طاهر عزیز به جهت تیزهوشی و چالاکی و سن و سال کم تصمیم گرفت راننده لودر شود، در مدت زمان کوتاهی دوره آموزشی را با موفقیت سپری کرد و نفر اول راننده لودر شد که مورد توجه مربیان خود قرار گرفت. شهید رزمنده طاهر اسدی نیا در جبهه های مختلف برای رزمندگان عزیز خاکریز درست کرد تا جان مدافعان اسلام را از تیر و ترکش گلوله های دشمن مصون نگه دارد و در هر جبهه ای که نیاز به خاکریز احساس می شد؛ بدون خستگی و داوطلبانه به آنجا می رفت.

شهید دلاور طاهر اسدی نیا همواره مورد تقدیر فرماندهان جنگ قرار می گرفت. به ویژه کارهای عجیب و دور از انتظار او در جزایر مجنون همه را شگفت زده کرده بود. او خستگی را نمی شناخت و گویا خداوند به او توان مضاعف داده بود. او با ترس بیگانه بود با اینکه وقتی روی صندلی لودر قرار می گرفت کاملاً در تیررس گلوله های دشمن قرار داشت، ولی کار خودش را انجام می داد. در ضمن همزمان با حضور این شهید جهادگر، پدر بزرگوارش حاج نادعلی اسدی نیا و برادر بسیجی و جهادگرش طیب اسدی نیا در جبهه حق علیه باطل حضور داشتند.

و آخرالامر شهید طاهر اسدی نیا در لشگر 42 قدر گروه مهندسی سپاه پاسداران، در تاریخ 65/10/28 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه، در حالیکه برای رزمندگان عزیز اسلام خاکریز می ساخت هدف گلوله دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید و «شهید فهمیده شهرستان کمیجان» لقب گرفت.

وقتی خبر شهادت شهید اسدی نیا به کمیجان رسید، علاوه بر خانواده اش، همه مردم انقلابی شهر کمیجان عزادار شدند و تشییع جنازه او در کمیجان واقعاً بی نظیر بود.

از آثار آن شهید قسمتی از نامه وی به خانواده اش، حدود 70 روز قبل از شهادتش را در ذیل می آوریم تا یاد آن شهید عزیز را گرامی بداریم.

زندگینامه شهید فهمیده کمیجانی ؛ شهید طاهر اسدی نیا

منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران  استان مرکزی


برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۵/۰۵
0
0
سلام. از همسایه های ما بود. هز زمانی تصویر ایشان را می بینم یاد پر شور و هیجان و غیرقابل پیش بینی بودن رفتارهایش می افتم.
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده