يکشنبه, ۰۸ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۲۳:۳۵
مهدي در سال 1339 در شهرستان محلات بدنيا آمد . در سال 1344 به همراه خانواده به تهران مهاجرت کردند، او به ادامه تحصيل پرداخت تا سرانجام پس از پشت سر گذاردن مشكلات فراوان در سال 1359 دوره دبيرستان را به پايان رسانيد و موفق به اخذ ديپلم از دبيرستان منوچهري گرديد . وي همواره در دوران دبيرستان از ظلم و تعدي رژيم مزدور و خائن پهلوي و چپاول ملت ستمديده و مستضعف اسلام مي‌ناليد و در آرزوي انقراض و نابودي آن رژيم دست نشانده بود .
                                                                                   بسم الله الرحمن الرحیم

نام و نام خانوادگی : مهدی امیر خانی      
نام پدر: جابر             
متولد: 1339                     
محل تولد: محلات


خلاصه اي از زندگينامه

مهدي در سال 1339 در شهرستان محلات بدنيا آمد . در سال 1344 به همراه خانواده به تهران مهاجرت کردند، او به ادامه تحصيل پرداخت تا سرانجام پس از پشت سر گذاردن مشكلات فراوان در سال 1359 دوره دبيرستان را به پايان رسانيد و موفق به اخذ ديپلم از دبيرستان منوچهري گرديد . وي همواره در دوران دبيرستان از ظلم و تعدي رژيم مزدور و خائن پهلوي و چپاول ملت ستمديده و مستضعف اسلام مي‌ناليد و در آرزوي انقراض و نابودي آن رژيم دست نشانده بود .
به محض اينكه شراره هاي آتشين انقلاب بر سراسر كشور مستولي شد مهدي همانند ساير جوانان مسلمان ميهن سر از پاي نمي‌شناخت و به كليه دستورات و اعلاميه هاي امام امت را كه دور از وطن ملت را راهبري ميكرد ، مو به مو اجرا مي‌نمود و بكرات ميگفت كه من امام وجود را وقف انقلاب اسلامي كرده و خواهم كرد و از جان خودم هم دريغ نمي‌كنم  .
هنگام دستور امام براي بسيج عمومي ، بلافاصله خود را به مسجد نزديك منزلمان معرفي كرد و هنوز دوره بسيج را بپايان نرسانيده بود كه مشتاقانه به خدمت سربازي فراخوانده شد و پس از طي دوره آموزش در پادگان « صفرتنش » واقع در خيابان پاسداران در فروردين 1360 به لشكر 16 قزوين تيپ سه همدان اعزام و به جبهه منتقل شد . بعداز گذراندن دو ماه دوره آموزشي مهدي در ماه خرداد چند روزي مرخصي گرفته و به ديدن خانواده آمد.
آنطور كه خود او ميگفت آنچه كه پيش از همه چيز رنجش ميداد اين بود كه ؛ چرا بني صدر اجازه نميدهد كه ارتش پيشروي كند و بجنگد . تا دشمن را يكباره نابود سازد حتي از اين موضوع آنقدر دلگير بود كه ميگفت اين سفر تا به زيارت امام نروم و امام را نبينم به جبهه برنمي‌گردم و بالاخره موفق شد كه روز قبل از برگشت به جبهه به خدمت امام برسد و پس از اين ملاقات خوشحال و سرحال به خانه آمد و فرداي آن روز نيز عازم جبهه شد و همراه با برادران پاسدار كه اخيراً به آن ناحيه اعزام شده بودند به نبرد با دشمن پرداختند و در جبهه كرخه نور موفق به 7 كيلومتر پيشروي شدند . تا اينكه سرانجام دو روز بعد در تاريخ 60/5/10 دراثر ضد حمله صداميان كافر به آرزوي ديرينه خود شهادت نائل و به خيل شهيدان پيوست .

راوی : پدر شهيد - جابر اميرخاني

وصیت نامه شهید
 
 
خدایا وقتی به خاکم می سپارند یادم باش چرا در زنده بودنم همیشه با یادت همراه بودم . خدایا شهادت را نصیبم گردان و دل پر درد اسلام را به فتح و پیروز بر کافران خوشحال و شاد گردان . خدایا در هنگام شهادت  در هنگام رفتن از دنیای زشتیها یادم باش. خدایا کمک کن تا یاران خمینی و پیروان صدیق مکتب تو در جنگ با دشمنان بشریت استکبار جهانی به سر کردگی امپریالیسم امریکا و همه ی اعواملش را نابود کنند و با صدور انقلاب اسلامی زمینه ظهور مهدی موعود آنامید مستضعفان را فراهم سازند خدایا خمینی را حفظ کن و او را نصرت ده تا خون شهیدان این مکتب را به ثمر نهایی برساند .
خدایا زندگیم را با سعادت و مرگم را در شهادت قرار بده . ای مسلمانان از روح خدا مایوس و نا امید نشوید همانا فقط کافرین از روح خدا مایوس می شوند.
پدر و مادر عزیزم امیدوارم بدیهای که من به شما کردم مرا ببخشید و اگر افتخار شهید شدن را پیدا کردم این خواهش مرا بپذیرید و اصلاً ناراحتی به خود راه ندهید و با این کار مشت محکمی بر دهان یاوه گویان زده باشید برادر و خواهرم تا جایی که توانایی دارید از رهبرعالیقدر اسلام حضرت آیت الله العظمی روح الله موسوی الخمینی حمایت کنید و پشتیبان روحانیون مبارز باشید. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته 1360/3/24
وصیت نامه و زندگینامه شهید مهدی امیرخانی در سالروز شهادتش منتشر گردید

منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران  استان مرکزی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده