وصيت نامه سرباز شهيد اميرعلى عظيمى
نوید شاهد استان مرکزی،شهيد اميرعلى عظيمى دوم مرداد 1346 در روستای مصرقان از توابع شهرستان ساوه به دنیا آمد. پدرش حسن، کشاورزی می کرد و مادرش زبیده نام داشت. درحد دوره ابتدایی درس خواند. او نیز کشاورز بود، به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. نهم تیر1366، در فکه هنگام درگیری با نیروهای عراقی براثرموج انفجار به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصيت نامه شهيد اميرعلى عظيمى
بسم الله الرحمن الرحيم
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
با درود و سلام بر تمامى شهداى
عزيز از صدر اسلام تاكنون و با آرزوى طول عمر
امام خمينى
از آن جايى كه دفاع از اسلام امرى مقدس است و من خوشحالم از اينكه مى توانم در راه اسلام جان ناقابل خودم را فداى ايران نمايم و در راه مبارزه با كفر جهانى
مخصوصا مبارزه با صدام بعثى كه بر حريم مقدس جبهه هاى اسلام تجاوز كرده است و خون هزاران
جوان ايرانى را فداى اميال و هواهاى نفسانى
خود نموده و چند هزار كودك و نوجوان و خانواده ها و شهرهاى مرزى ما را به خاك و خون
كشيده است من كه در لباس مقدس سربازى هستم و وظيفه خود ميدانم كه از مظلوم دفاع بكنم
و در اين راه از جان خود بگذرم
و انتقام خونهايى كه سربازهاى رژيم بعثى ريخته اند بگيرم.
از شما پدر و مادر عزيزم
كه مدت 20 سال زحمت مرا كشيده ايد مى خواهم كه اول سلام مرا بپذيريد و از شما پدر و
مادر عزيزم عذر مى خواهم كه نتوانستم آن طوريكه شما انتظار داشتيد فرزند خوبى براى
شما باشم اميدوارم كه مرا حلال كنيد و مخصوصا
از مادر عزيزم كه با خون جگر مرا در دامان خود بزرگ كرده ميخواهم كه شير خود را حلالم
نمائيد.
از برادران عزيزم كه نتوانستم براى شما برادرى كنم مرا حلال كنيد و شما
خواهران عزيزم مرا حلال كنيد و از شما هم مى خواهم كه هرگز براى من گريه نكنيد چون واقعا ميدانم كه براى
شما سخت است و از خداوند مى خواهم كه به همه شما صبر بدهد من كه در زندگى خود چيزى
نداشتم كه به شما ببخشم و تنها خواهشى كه از شما دارم سعى كنيد اسلام زنده بماند و
از خواهرانم مى خواهم كه زينب وار راه مرا بعد از شهادتم ادامه دهندو هرگز فكر نكنيد
كه چون كسى كه شهيد ميشود واقعا مرده است به قول امام على (ع) بهترين مرگ شهادت در
راه خداست و خواهش ديگرى كه از شما دارم از تمامى فاميلهاى دور و نزديك از هر كسى كه
مرا مى شناسد برايم حلاليت بطلبيد و در آخر نامه از پدر خود عذر مى خواهم ميدانم كه
دورى مرا نمى توانيد تحمل كنيد و لذا از خداوند مى خواهم براى شما صبر عاجل عنايت نمايد
و مادر عزيزم در پايان نامه اضافه ميكنم كه چه شبها و روزها خواب را بر خود حرام نموده
اى و مرا با شيره جان بزرگ كرده اى به تنها وصيت من عمل كنيد و بر سر مزار من هرگز
گريه نكنيد باشد كه خداوند در آخرت شما را سعادتمند گرداند.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی