نامههای شهید، مسیر نگارش کتابم را تغییر داد
نوید شاهد استان مرکزی: هفته کتاب و کتابخوانی، فرصت مغتنمی است که مروری بر آثار تولید شده در حوزه ایثار و شهادت داشته باشیم. به همین بهانه با یکی از نویسندگان حوزه دفاع مقدس گفتگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
نوید شاهد: ابتدا خودتان را به صورت اجمالی معرفی کنید؟
عبدی: عرض سلام و ادب، بنده مریم عبدی هستم نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس که سال ۶۲ در شهر توره استان مرکزی بدنیا آمدم.
نوید شاهد: به عنوان یک نویسنده، تعریف شما از جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس چیست؟
عبدی: بنظر من جنگ تحمیلی یک واقعیت است که هیچ وقت نمیتوانیم آن را انکار کنیم، برای ما که هیچ وقت طالب جنگ نبوده ایم، و حتی از دست دادن ذره ای از خاکمان برایمان مهم بوده، حاضر نبودیم به هیچ قیمتی از دستش بدهیم. جنگ ما یک دفاع معنوی بود نه فقط دفاع از آب و خاک. دفاع مقدس به نظر من یک باور است، باوری که الان سالهاست نسل به نسل به ما رسیده و ما آن را از جان و دل پذیرفتهایم، خب ما وظیفه داشتیم دفاع کنیم، برای همین این دفاع شد یک دفاع معنوی، دفاعی که بچههای ما فقط بخاطر عشق معنوی وارد جبههها شدند.
نوید شاهد: در زمینه نویسندگی، چه آثاری داشتهاید و اینکه در چه زمینهای هستند کمی توضیح دهید.
عبدی: اولین کارم کتاب "من یک قاصدکم" است که شش داستان کوتاه با موضوع دفاع مقدس و داستان کودک دارد که البته بعد از آن کتاب "اتل متل یه قصه" شعر دفاع مقدس است. کتاب "معلم آسمانی" زندگی نامه شهید رحیم نجفی و در قالب شعر دفاع مقدس است، "سکان دار مادر" زندگی نامه شهید علیرضا مکی "این ترانه هم شاید" یک کتاب شعر با موضوع دفاع مقدس است.
چند کتاب درحال چاپ دارم که امیدوارم اتفاقی برایشان نیفتد و به چاپ برسند ولی یکی از آنها که هنوز درحال تایید محتواست، یعنی کار با موضوعیت زندگی نامه شهید علی محمد باقری نوشته شده است که انشالله تا قبل از پایان سال، کار تایید محتوایش تمام میشود و به چاپ میرسد.
نوید شاهد: چه عامل یا عواملی سبب شد پا به عرصه نویسندگی بگذارید؟ از چگونگی علاقهتان به نویسندگی در حوزه دفاع مقدس توضیح بفرمایید.
عبدی: شروع کار من در زمینه دفاع مقدس جدا از جشنوارهای که سال 1377 برگزار شد و من آن زمان سوم دبیرستان بودم کار شعر را انجام میدادم ولی مسیر دفاع مقدس و ایثار و شهادت از زمانی به ذهن من آمد که تعدادی شهید را در سال 1377 به شهر ما آوردند. ساعت ۱۰ شب بود که شهدا به شهر ما رسیدند، هیچ وقت آن صحنه را فراموش نمیکنم زیبایی و معنویت آن صحنه که شاید یک چیزی در ذهن من آمد و ابدی شد و از آن زمان لذتبخشترین حالات زمانی است که من برای دفاع مقدس مینویسم و حاضر نیستم به هیچ قیمتی از این مسیر جدا بشوم.
نوید شاهد: اولین اثر شما در زمینه دفاع مقدس کدام است و کدام اثر شما در این حوزه با استقبال زیادی از سوی مخاطبان مواجه شده است؟
عبدی: شروع کار من در حوزه دفاع مقدس در سال 1388 بود که در جشنواره شعر استان شرکت کردم و آنجا رتبه اول استانی را گرفتم.
یکی از کارهایی که برای بقیه خیلی جذاب بود، کتاب «این ترانهام» که کتاب شعر من با موضوع های مختلف بود، در بخش دفاع مقدس شعرام بیشتر توی جشنوارهها رتبه آورده بودن و چیزی که برای من جالب بود هرکس که این شعرها را میخوند اولین چیزی که ازم میپرسید، این بود که تو فرزند شهیدی و من میگفتم که نه!
البته پدرم در قید حیات نیست ولی از اینکه آنقدر این حس توی شعرام هست که شما وقتی میخونید فکر میکنید از زبان حال یک فرزند شهید نوشته شده خدا را شکر میکنم که حداقل توانستم یک ذره از اون احساس دختر شهید را روی صفحه کاغذ بیاورم.
نوید شاهد: انتظار شما از نهادهای فرهنگی، در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت چیست؟
عبدی: انتظار من از نهادهای فرهنگی این است که واقعا با نویسندهها صادق باشند، ببینید کار دفاع مقدس به راحتی نوشته نمیشود که بشود به راحتی از آن گذشت، یعنی کار دفاع مقدس واقعا مقدس است، من هیچ کدام از نوشته هایم را بدون روضه حضرت زهرا (س) ننوشتهام، با تمام وجودم مینویسم، قسم میخورم که نوشتههایم با نگاه حضرت زهراست. خب چرا به راحتی عدهای وارد این عرصه میشوند. متاسفانه عدهای هستند که در این عرصه وارد شدهاند و تنها دنبال نام و نشان هستند و به هر قیمتی حاضرند حاصل زحمات دیگری را به نام خودشان چاپ کنند. این واقعیتی تلخ است که بنده از آن بسیار ضربه خوردهام و باید جلوی آن گرفته شود.
نوید شاهد: اگر خاطره یا تصاویر خاصی در این زمینه دارید بفرمایید؟
عبدی: خاطرهای که فرمودید من توی یکی از کارهایم گیر کرده بودم کلمات را نمیتوانستم کنار هم بچینم. اگرچه اعتقاد من این است که تا خود شهید نخواهند کلمهای پیش نخواهد رفت، گاه پیش میآمد چند ماه با خود شهید هم صحبت میشدم و بر سر مزارش میروم یا با عکسهایش هم صحبت میشوم.
در پروژه شهید علیرضا مکی بود که کتاب "سکاندار مادر" را مینوشتم که خواب مقام معظم رهبری را دیدم. کلی نامه جلوی ایشان بود به من گفتند این نامهها را بخوان شما مسئول خواندن این نامههایی، برای من این خواب خیلی مقدس بود.
فردای آن شب که خدمت مادر شهید بزرگوار رسیدم پوشهای به من دادن پر از نامههای علیرضا گفتن که این نامههای علیرضاست، ببینید اگر به درد کارتان میخورد ازش استفاده کنید، نامههایی که برای مادر نوشته بودند.
نامههای علیرضا، نامههایی بود برای نسل من، نسل آینده، همیشه می گویم کتاب "سکان دار مادر" با نامههای علیرضا مکی زیبا شده که باید دانش آموزان آن نامه ها را بخوانند و بدانند که یک جوان ۱۵، ۱۶ ساله چه قلمی داشت؟ از چه چیزهایی صحبت میکرده؟ اعتقاداتش چه بوده؟ این نیاز جوان ۱۵ ساله الان من است.
نوید شاهد: توصیه شما به نسل جدید که تصویر ذهنی کمرنگی از جنگ تحمیلی و خاطرات مرتبط با آن دوران دارند چیست؟
عبدی: من به جوانان توصیه میکنم کتاب دفاع مقدس را کنار نگذارند و فکر نکنند آن زمان و آن ایثارها چیزی بوده که گذشته و تمام شده است و تمام وقت مطالعه خود را به دنبال خواندن رمان ها و داستانهای خیالی و شاید دور از واقعیت صرف کنند. اینها اسطورههایی هستند که باید مورد توجه باشند.
موضوع دفاع مقدس یک هویت ملی است وقتی من برای آن ارزش قائل باشم نسل بعد هم برای آن ارزش قائل خواهد بود. جوانان حتی اگر شده یک کتاب در این زمینه بخوانند تا متوجه جذابیت آن شوند و علاوه بر این می توانند مسیر زندگی خود را روشن و در زندگی از طریق همین شناخت شهدا به آرامشی برسند که از سطح اضطراب های دنیایی آنها بشدت میکاهد و مسیر زندگی الهی را پیشه خود کنند.