وصیت نامه شهید علی اصغر لطفی
تنها راه سعادت ورهايي از اين دنياي فاني همانا راه اسلام واقعي است بهمين خاطر به نداي امام لبيكگفتم و خود را آماده نبرد با كفار نمودم زيرا اگر زندگي من نتوانست به اسلام و به ملت و هم اوستانيانم خدمتي كند بلكه شهادتم با من آن شود كه حركتي در هم اوستانيانم بوجود آيد
کد خبر: ۴۴۲۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
روز قبل از شهادت گفت: فردا شش صبح شهید میشوم
روزی که به شهادت رسید حاج رجب پریمی اومد خونه ی ما . دیدم داره گریه میکنه وازمسجد میاد. گفتم ، چرا گریه میکنی ؟ گفت ، حاجی ما باهم رفتیم و حالا اون شهید شده ومن تنها موندم .
پسرم تو عملیات محرم شهید شد . ایشون تعریف میکرد ، همون روزی که شهید شده روز قبلش گفته بوده که فردا شش صبح شهید میشم .
کد خبر: ۴۴۲۷۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۶
وصیت نامه شهید "مهدی امینیان"
شهید مهدی امینیان می نویسد: پدرم، وقتی که خبر شهادت مرا شنیدي، از شما میخواهم که در مرگ من گریه نکنی، چون شهادت آرزوي قلبی من بود و فقط دعا کن که خون فرزندت مورد قبول دربار پروردگار قرار بگیرد.
کد خبر: ۴۴۲۵۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۴
چون تولد حضرت عباس بود من روزه گرفته بودم . اون روز توی مسجد افطار کردم . از مسجد که اومدم خونه حالم عوض شد و نشسته خوابم برد . دیدم تو صحرا هستم و یه اسب سفید وجوان رو دیدم که یه علم هم دستش هست . یه پنجه هم روی علمش بود ومن رفتم جلو
کد خبر: ۴۴۰۹۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۶
وصیت نامه شهید هوشنگ اله بخش
كه من هم از آقا و سرورم حسين(ع) درس مبارزه و جهاد ياد گرفتم و منتظر نشدم كه مرگ مرا فرا گيرد.
من براساس رسالت و مسئوليتي كه در جواب به نداي «هل من ناصرِ» حسين زمان در خود احساس نمودم
کد خبر: ۴۴۰۹۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۹
گفتم، خدایا امشب بچه ام به خوابم بیاد که دیگه گریه نکنم و آرام بشم
دیدم یه دشتی همه برف باریده وکوه ها پر ازبرف هست . یه دربزرگی بود تا دروباز کردم دیدم بچه ام ازدورداره میاد ومن بغلش کردم ، گفتم بیا مامان برات برنج آوردم . تو که ساکت هم نیاوردی ووسیله نداری .گفت ، همه چی دارم . اون شب من برای مراسمش خیلی غذا پخته بودم . چهار تا قابلمه شام هم برای همسایه هایی که نبودند کنار گذاشته بودم .میگفت ، امشب خیلی غذا خوردم . تو نگران نباش بیا میوه بهشتی بخور . من دارم خدمت میکنم وبعد ازخدمت هم برمیگردم
کد خبر: ۴۴۰۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۰۱
در سالروز شهادت شهید محمد علی شاه حسینی منتشر می شود
در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. کشاورزی میکرد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. بیست و نهم مهر 1362، در شرهانی توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
کد خبر: ۴۴۰۸۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۸
اربعین حسینی شهدای استان سمنان
مراسم سینه زنی و عزاداری رزمندگان استان سمنان در جبهه ها
کد خبر: ۴۴۰۸۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۸
خاطراتی از شهید والامقام عباسعلی فیض
فریادش در پاسگاه پیچید و دستور بازداشت عباسعلی را داد. روز بعد او در میان صلوات مردم آزاد شد. مردم جلوی پاسگاه منتظر او نشسته بودند.
کد خبر: ۴۴۰۶۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۵
شهید ابراهیم الماسی
از خواهر عزیزم میخواهم که با حجاب خود مشت محکمی بر دهان امپریاليسم[4] شرق و غرب باشد و از همة دوستان و آشنایان میخواهم من را ببخشند و بنده در آخر، سلام مرا به همگی آشنایان و اقوام برسانید و بنده نماز و روزه نخوانده[5] و روزه نگرفته است که برای من بگیرید.
کد خبر: ۴۳۴۱۱۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۰۷
عملکرد واحد قرآنی استان سمنان در سال 96 و 97
برگزاری کلاس های آموزشی و مسابقات قرآن و نهج البلاغه برای خانواده معظم شهدا و ایثارگران معزز
کد خبر: ۴۳۲۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۶
گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین شامانی
همین که میگذاشتمش زمین از گریه غش می کرد . هرجا هم دکتر بردیمش نفهمیدن که مشکلش چی هست . یه دعا نویس گفت ، تا هشت ساله نشه خوب نمیشه .
خدا شاهده بچه ی به اون بزرگی رو موقع نماز خواندن به کولم میبستم و پاهاش از کنارم آویزان بود . اگر روی زمین می گذاشتمش غش می کرد . هشت ساله که شد ، کم کم بهتر شد . شیر هم نمی خورد وبا قاشق بهش شیر می دادم .
کد خبر: ۴۳۱۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۴
شهید احمد فیروز بخت
همیشه کتابها را صحیح و سالم بر میگرداند و میگفت: «هر چه بیشتر از این کتابها می خونم بیشتر مشتاق میشم».
کد خبر: ۴۳۱۳۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۴
شهید احمد فیروز بخت
همیشه کتابها را صحیح و سالم بر میگرداند و میگفت: «هر چه بیشتر از این کتابها می خونم بیشتر مشتاق میشم».
کد خبر: ۴۳۱۲۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۳
شهید علی سراج
معبود من! از تو مي خواهم كه به من ديده اي بدهي تا بتوانم حقايق وجود خودم و جمال دل آراي تو را مشاهده كنم .
کد خبر: ۴۳۱۰۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۲
شهید ابراهیم الماسی
ای برادرم، تو هم راه من را ادامه بده که راه و هدف من الله بود و بس و این بود وصیتنامه جوان شانزده ساله، ابراهیم الماسی.
کد خبر: ۴۳۱۰۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۲
شهید قدرت الله فرزانه پور
میدانستم که هر وقت میرود بیرون یا در مسجد است و یا حسینیه. سیزده چهارده سالش بود. میرفت آجر جا به جا میکرد و کمک میکرد.
کد خبر: ۴۳۱۰۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۲
گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین خیده
من حسین خودم رو فدای حسین فاطمه کردم . اصلا هم ناراحت نیستم ، خدا با علی اکبر و قاسم همنشین اش کنه . وصیت کرده بود که سنگرش و خالی نگذاریم . خدا نوه هام هم به راه راست هدایت کنه . من اسم حسین رو روی یکی شون گذاشتم . قد وبالاو حرکاتش مثل حسین خودم می مونه .
کد خبر: ۴۳۰۹۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹
گردآورندگان: سرکار خانم ها هاجر رهایی، زری خطیبی فر، ربابه خطیبی فر، زهرا خالصی
در حالی که ؛ به شدت می خندید ، گفت : تو با آب انار وضوگرفتی . از تعجب ، چشمهایم گرد شده بود . گفتم رمضانعلی ! من با آب وضو گرفتم . با آب . در حالی که ؛ بر شدت خنده اش افزوده شده بود ، گفت : حجت ! توا سم این روستا را می دانی چیست ؟ گفتم : خوب آره روستای انار . گفت: مگه تو با آب این روستا وضو نگرفتی ؟ گفتم : بله دو بار گفت : خوب ، حالا دیدی تو با آب انار وضو گرفتی . من تازه متوجه منظورش شده بودم با او شروع به خندیدن کردم
کد خبر: ۴۳۰۹۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹
شهید احمد کارایی
خدايا! ياريم ده تا از آن كساني باشم كه سرخودش را به پيشگاه تو عرضه داشته
کد خبر: ۴۳۰۹۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹