نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - گردان
رسیدیم پشت خاکریز دیگه خیلی وضع خراب شده بود. شهید و مجروح بود که افتاده بودند روی زمین. ما فرصت نمی کردیم حداقل اینارو از جاده بکشیم کنار که ماشین یا تانک میاد از روشون رد نشن. وضع خیلی ناجور بود. یه دفعه آقای گنجی آمد و داد زد: تخریبچی تخریبچی. جواب دادم بله؟. گفت: دوتا تون بیایید با این بچه ها برید اونور خاکریز. گفتم باقر تو با حسین برید. وقتی من این حرفو زدم حسین انگار داشت پرواز میکرد انگار به یه مهمونی بزرگ میرفت خیلی خوشحال شد.
کد خبر: ۳۸۹۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۵

فرمانده گروهان انفجارات گردان تخریب لشکر 32 انصار الحسین (ع) بود و بسیار صبور و بی نهایت مهربان بود. همیشه به مادر خود خدمت می کرد و به حلال و حرام بسیار اهمیت می داد. وقتی از منطقه برمی گشت به مشکلات دیگران رسیدگی می کرد و در همه دوران زندگی اش به فکر دیگران بود. در موقع شهادتش گفت خدایا قبول کن او قربانی حق شد و جان خود را فدا کرد و در آخرین لحظه به آسمان پیوست جای او همیشه در دلهای ماست
کد خبر: ۳۸۹۵۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۴

پرفروش ترین کتاب بنیاد شهید، چاپ دوم کتاب در یک ماه!
کد خبر: ۳۸۹۰۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۲

پس از مدتی به لشکر 32 انصار الحسین (ع) پیوست و در عملیات های مختلف دلاورانه شرکت کرد. مأمن و مأواي عليرضا دهقاني مناطق عملياتي شده و در عمليات‌هاي متعدد به ‌عنوان فرماندهي شجاع حضور يافت تا آنكه سرانجام، آرزوي ديرينش محقق شد و در چهارم ديماه 1365 در كسوت فرمانده گردان 154 لشکر 32 انصار الحسین (ع) در عمليات كربلاي 4 عارفانه به جوار عرش خدا سفر كرد.
کد خبر: ۳۸۹۰۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۲

معبودا از اينكه بنده حقيرت را از قعر ظلم هاى نفسانى و شهوانى با لطف و كرمت بيرون آورى و به وادى نور و صفا يعنى جبهه که محل تجمع اولياست وارد كردى تو را شكر مى كنم هر چند كه توان شكرگزارى اين همه الطاف نيست. خدايا با وجود اينكه حق بندگى تو را اصلا بجا نياوردم وليكن تو در عوض پاداشی بمن دادى كه شايستگى آن را نداشته و اين از لطف و كرم توست.
کد خبر: ۳۸۹۰۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۲

پس از مدتی به لشکر 32 انصار الحسین (ع) پیوست و در عملیات های مختلف دلاورانه شرکت کرد. مأمن و مأواي عليرضا دهقاني مناطق عملياتي شده و در عمليات‌هاي متعدد به ‌عنوان فرماندهي شجاع حضور يافت تا آنكه سرانجام، آرزوي ديرينش محقق شد و در چهارم ديماه 1365 در كسوت فرمانده گردان 154 لشکر 32 انصار الحسین (ع) در عمليات كربلاي 4 عارفانه به جوار عرش خدا سفر كرد.
کد خبر: ۳۸۹۰۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۲

ايشان خيلي دوست داشتند که مانند ائمه اطهار (ع) ساده زندگي کنند. زندگي آن بزرگواران را الگو و سرمشق خودشان قرار دهند، اين بود که روي اين مساله تاکيد داشتند و خيلي زندگي ساده داشتند و بي آلايش بودند.
کد خبر: ۳۸۹۰۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۰

سرانجام بهرام مبارکی در آخرین روزهای جنگ تحمیلی، مجوز حضور خود در عرش الهی را در حالی دریافت نمود که در عملیات مرصاد با سمت فرماندهی گردان 154به ‌همراه دیگر رزمندگان اسلام, غرب ایران را به جهنمی از آتش و دود برای منافقین ضد مردم و دین خدا مبدل ساخته بود.
کد خبر: ۳۸۹۰۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۰

خدايا ديگران رفتند، دوستانم رفتند، چرا مرا گذاشته اي ! مرا گذاشته اي تا امتحانم کني ، خدايا قبل از اين که امتحانم کني صبر و استقامت مرا در گناه و در مقابل دشمنان عطايم کن تا از امتحانت رد نشوم و موفق بيرون بيايم
کد خبر: ۳۸۹۰۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۰

سال‌های متمادی جسم مرارت کش خود را آماج بلایای جبهه‌ها قرارداد. دفاع مقدس مردم ایران در برابر دنیای ظلم وستم روزهای آخر را طی می کرد و بهرام دلگیر از فراق یاران وقتی فکر می کرد باید فضای عرفانی جبهه را رها کند و به شهر برگرد دلش می گرفت.
کد خبر: ۳۸۹۰۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۰

فرمانده گردان مهندسی رزمی لشکرمکانیزه 31 عاشورا (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
یوسف عزیز!می دانم که تو ـ نه تنها تو، که همه شهیدان نیز ـ دوست نداری کسی برایت چیزی بنویسد، از حماسه هایت بگوید، و از خلوص و ایثارت... اکنون سال ها از شهادت تو می گذرد، از روزی که تو شهید شده ای، همان روز بیست و پنجم دی ماه 1365، صدها روز می گذرد، روزها گذشته است و همچنان می گذرد.
کد خبر: ۳۸۸۹۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۰۶

وقتی دوره خدمت سربازی محمد تمام شد جبهه را رها نکرد. با اینکه درس های عقیدتی او تاثیر خوبی در روحیه رزمندگان داشت اما با اصرار به گردان رزمی رفت و در آن واحد فرماندهی یک دسته از نیروهای رزمنده را به عهده گرفت.
کد خبر: ۳۸۸۷۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۳۰

وصیت نامه فرمانده شهید گردان کمیل در روز پذیرش قطعنامه:
شهید خان جانی می نویسد: احساس می‌کنم که هنوز هم وصل به توفیق شهادت ممکن است در این لحظات با تمام وجود از خداوند طلب شهادت می کنم، چرا که به خداوندی خدا دگر تاب و تحمل فراق را ندارم.
کد خبر: ۳۸۸۷۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۲۷

نوزدهین سالگرد شهادت نجی اله نقدی
برادران و خواهران! اگر جوانى منحرف است او را به صراط مستقيم دعوت كنيد و امر به معروف و نهى از منكر و تولّى و تبرّى را نصب العين خود قرار دهيد
کد خبر: ۳۸۸۴۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۱۴

فاطمه خانجانی فرزند شهید مرتضی خانجانی:
پدرم به سختی مجروح شده بود و دربیمارستان دکتر غازی شیراز بستری بود. در یکی از روزها پزشک معالج او جهت معاینه ایشان به بالای سرش آمد ولی چون پدر را در نماز دید از معاینه برای چند دقیقه منصرف شد و دفعه دیگر که بازگشت پدرم را در مجدد در حالت نماز دید.
کد خبر: ۳۸۸۱۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۶

سردار شهید مرتضی خانجانی علاقه بسیاری به امام (ره)‌ داشت و همواره به سخنرانی های حضرت امام (ه) گوش فرا می‌داد و همواره به بسیجی بودن خود افتخار می کرد. سرانجام پنجم مرداد ماه 1367 در عملیات غدیر در منطقه عملیاتی کوشک پاسگاه زید بر اثر اصابت ترکش به زیر گلویش در حالیکه فرماندهی گردان کمیل لشگر 27 محمدرسول‌الله (ص) را بر عهده داشت شربت شیرین شهادت را سر کشید و به لقاء‌الله پیوست.
کد خبر: ۳۸۸۱۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۶

گزیده وصیتنامه و زندگی نامه شهید مرتضی خانجانی فرمانده گردان کمیل
احساس می‌کنم که هنوز هم وصل به توفیق شهادت ممکن است در این لحظات با تمام وجود از خداوند طلب شهادت می کنم، چرا که به خداوندی خدا دگر تاب و تحمل فراق را ندارم.
کد خبر: ۳۸۸۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۶

گزیده زندگینامه شهید مرتضی خانجانی فرمانده گردان کمیل لشگر 27 محمد رسوال الله (ص)
خانجانی علاقه بسیاری به امام (ره)‌ داشت و همواره به سخنرانی های حضرت امام (ه) گوش فرا می‌داد و همواره به بسیجی بودن خود افتخار می کرد. سرانجام پنجم مرداد ماه 1367 در عملیات غدیر در منطقه عملیاتی کوشک پاسگاه زید بر اثر اصابت ترکش به زیر گلویش در حالیکه فرماندهی گردان کمیل لشگر 27 محمدرسول‌الله (ص) را بر عهده داشت شربت شیرین شهادت را سر کشید و به لقاء‌الله پیوست.
کد خبر: ۳۸۸۱۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۶

خیلی گرسنه بودیم . اما نماز شهید حاجیلویی مثل همیشه طول کشید . با صدای بلند گفتم : بابا بیا ناهار بخوریم . مگه نماز جعفر طیار می خوانی؟
کد خبر: ۳۸۸۱۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۳

یک روز شهید حاجیلویی را دیدم که پوتینش پاره شده بود و با همان پوتین های پاره می گشت . به او گفتم : چرا پوتین نو نمی پوشی؟ توی تدارکات گردان هم که هست. تو هم که فرمانده هستی، از تدارکات بگیر و بپوش.
کد خبر: ۳۸۸۱۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۴/۰۳