زندگی شهید ميررحيم يكان كهريزي (164)
يكي از برادرهاي شهيد كه براي اعزام به كردستان ثبت نام كرده بود, میر رحیم ايشان را با هزاران التماس راضي مي كند كه از عوض او به جبهه برود و با راضي شدن برادرش خوشنود مي شود و به كردستان اعزام مي گردد

نام: ميررحيم يكان كهريزي

تولد: 1328

محل شهادت:

تاریخ شهادت: 8/8/1359

 

 

فرازي از زندگينامة شهيد:

شهيد ميررحيم يكان كهريزي فرزند ميرمحمد در سال 1328 در روستاي يكان كهريز شهرستان خوي در يك خانواده مذهبي متولد شد و در هفت سالگي به دبستان رفت و ششم ابتدائي را در دبستان جاماسب يكان كهريز به پايان رسانيد. شهيد خيلي به پدر و مادر و اهل خانواده مهربان بود و در كارهاي خير پيش قدم بود و هميشه كمك به ديگران را در سرلوحه كارهاي خود قرار مي داد و در نماز و روزه خيلي سختگير بود.

 از سن 14، 15 سالگي قدم به ياري پدر و مادر پير خود گذاشت و در اين كار بسيار كوشا بود و ديگر فرصت ادامه تحصيل برايش باقي نماند. برای کسب درآمد به شهر آمد و چند سال به كارگري مشغول شد و بعداً نزد يكي از فاميل هاي خود كه در تهران, كارخانه كاموابافي داشت به آنجا رفت و به عنوان كارگر مشغول به كار شد.

يكي از برادرانش به نام ميرحسين در روستاي يكان كهريز با انجمن و خانه اصناف شاهي درگير و در انظار عمومي به شاه و طرفداران ناسزا مي گويد و بلافاصله گزارش و از طرف ساواك در تعقيب قرار مي گيرد. ناچار پيش شهيد ميررحيم در تهران پناه مي برد و در يكي از شركت هاي تهران مشغول كار مي شود كه بعد از چند ماه جاي ايشان معلوم و لو مي رود كه بعد از دستگيري از طرف ساواك در بيمارستان فوت مي نمايد.

چون در آن هنگام آثار انقلاب شكوهمند اسلامي به رهبري امام امت هنوز در شهرستان ها آشكار نشده بود يعني سال 56 كه تازه مي رفت نداي انقلاب به گوش محرومين جامعه برسد. شهيد ميررحيم از تهران به خوي آمد تا اينكه در طي جرياني از طرف ضدانقلابيون هدف تير قرار مي گيرد و از ناحيه دست چپ زخمي مي شود. يكي از برادرهاي شهيد كه براي اعزام به كردستان ثبت نام كرده بود, میر رحیم  ايشان را با هزاران التماس راضي مي كند كه از عوض او به جبهه برود و با راضي شدن برادرش خوشنود مي شود و به كردستان اعزام مي گردد و در يكي از روستاهاي نقده به نام محمدشاه در حين پاكسازي تا آخرين گلوله مي جنگد و با تمام شدن مهمات به درجه ‌رفيع شهادت نائل مي گردد.

شهيد در وصيت نامة‌ خود مي نويسد: « پروردگارا شربت مرگ را در كام ما شيرين فرما و عروسي مرگ را در چشم ما مأنوس جلوه گر ساز و چنان كن كه هميشه تشنه شهادت باشيم و در آن هنگام كه سربازان ما بر قلب دشمن حمله مي آورد ياد دنيا را از ضميرشان به در آر. خداحافظ اي مادر داغديده و خواهرانم و برادرانم. اگر شهيد شدم اسلحه مرا در زمين نگذاريد و از اسلام دفاع كنيد و قدر امام اين پير جماران را بدانيد. از دستورات امام امت پيروي نمائيد. چون گفتة و غير از اسلام و قرآن نيست و اگر شهيد شدم در زير پاي برادرم دفن نمائيد. از همه شماها پوزش مي خواهم و هر چه خوبي و بدي از من ديديد حلالم كنيد.»

روحش شاد و راهش پررهرو باد.

انشاءا...

 

بخشی از نامه شهید به پدر و مادرش

‏بسم ا... الرحمن الرحيم      

مادر عزيزم، سلام. اميدوارم من را ببخشيد. از شما خداحافظي مي كنم. ديگر من به خاطر دين اسلام و به خاطر آب و خاك به مرز ايران انتقال شدم. انشاءا... به سلامتى برمي گردم. اگر شهید شدم مرا زير پاى برادرم مير حسن دفن كنيد.

خداحافظ شما و شما برادرانم و خواهرانم.

ميررحيم يكان كهريزى

منبع : مرکز اسناد

 

 

           

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده