وصیت نامه شهید منصور صفری در سالروز شهادتش
وصیت نامه شهید بسم الله الرحمن الرحيم
آنهايي که در دنيا سير هستند در آخرت گرسنه هستند. (حضرت محمد ص)
با سلام و درود به بت شکنان تاريخ از ابراهيم تا محمد و از محمد تا روح الله ما را از لجنزار و فساد و فحشا نجات بخشيد و درود و سلام بر چنين رهبري که يک همچنين سربازاني جند الله را در زير سايه اسلام پرورانيد و درس ايثار و برادري را به ماآموخت تا ما توانستيم به جاي اينکه غرق گناه و فحشا باشيم نجات پيدا کنيم و جاي اينکه هر يک از جوانان معصوم و مظلوم که در ميخانه ها و قمار خانه ها و غيره و...باشيم بحمد الله به ياري خداوند و با رهبري الله توانستيم در مسجدها و عزاداريهاي حسيني شرکت کنيم و در جبهه هاي حق عليه باطل بتوانيم بخش کوچکي از نعمتهايش را که خداوند بر ما آفريده است شکرگذاري کنيم و به جاي اينکه شبها مي خورده و به کوچه ها و خيابانها درآمده باشيم و دست به هر گونه جنايتي بزنيم که به ياري خداوند و به رهبري روح الله توانستيم شبها را با دعاهاي توسل و کميل و غيره ارتباط خود را با خدا نزديکتر کرده و از آلودگي نجات پيدا کرديم و شما ملت محروم و زجر ديده منطقه مي خواهم که شما هم مثل شهدا صدر اسلام و به خاطر خدا دست از مبارزه با منافقين و ناکثين و سارقين بر نداشته و همچنان به رهبري امام عزيز به مبارزه خود ادامه تا عدالت در منطقه در تمام کره زمين برقرار شود و هر چه زودتر فرج آقا امام زمان (عج)نزديکتر گردد انشاءالله تعالي .
اي ملت عزيز منطقه از شما تقاضا دارم بخصوص از جوانان عزيز مي خواهم که با اين سرمايه داران و فئودالهاي خونين که يک عمري است که خون پدران ما مکيده اند و انها را زير اسلحه خود در آورده اند و خفقان شديد در منطقه به وجود آورده اند و هنوز هم که ظالم رو به نابودي و سرمايه داري رو به نيستي و بيچارگي مي رود حاضر نيستند دست از جنايتي بردارند و از کسي مي خواهند حرفي بزنند او را ترور مي کنند و گناهش را با تبليغ شيطاني به گردن عده اي از جوانان پاک و معصوم منطقه انداخته و بعد هم به خاطر ترورش در بين مردم عزاداري هم مي کنند.
اي ملت عزيز آگاه باشيد که هنوز هم عده اي ديکتاتور بر شما حکومت مي کنند و خون شما را مي مکند اي ملت مستضعف منطقه آگاه باشيد و به رهبري روح الله برخيزيد و حکومت را خود در دست بگيريد .و اين ظالمان را از بين خود طرد کنيد که خداوند ظالمان و همچنين مظلومان زير سلطه را که بي تفاوت به زندگي خود ادامه مي دهند دوست ندارد.
پس اي ملت عزيز هر چه زودتر بپاخيزيزد و خود حکومت را دست بگيريد که خداوند پشتيبان تمام مستضعفين است و تو اي خواهر تو خود بهتر از من سنگر خود را مي شناسي لکن عاجزانه از تو خواهش مي کنم که سنگرت را که همان حجاب است حفظ کني مثل اين است که در راه خدا جهاد اصغر را انجام داده باشيد بدان که تو در سنگر جهاد کرده اي و خيلي از جهاد من پر ارزش تر است و تو حجاب اسلامي را از فاطمه بياموز.
و تو اي پدر عزيزم که با دستان پينه بسته خود مرا به اين حد رسانده اي پدر عزيزي که شبها تا صبح و صبحها تا شب به کار مشغول بودي و لحظه اي استراحت نداشته اي به خاطر اينکه من راحت باشم و هميشه حرف زور از اين و آن مي شنيدي ولي به خاطر اينکه من گرسنه نمانم مجبور بودي اطاعت کني پدر جان اينها همه را به ياد دارم و مي دانم که شبها به خاطر درد پينه هاي دستت استراحت نداشتي و هميشه از زور درد ناراحتي مي کشيدي و خدا را شکر مي کردي که من ناراحت نباشم.
و همچنين تو اي مادر که مدتي از زندگيم پستانت را بردهانم مي گذاشتي و شبها بيداري مي کشيدي اي پدر و مادر ومهربانم که چقدر براي من زحمت کشيدي به خدا قسم که هرگز فراموش نخواهم کرد و اما چگونه جبران کنم اين همه زحمتها را من واقعا شرمنده هستم که نتوانستم در زندگي حتي کوچکترين کمکي به شما بکنم من مي دانم که شما چقدر آرزو داشتيد اما چه کنم اي پدر و مادر که رهبرم بر من واجب دانست در اين راه بزرگ قدمي کوچک بردارم و اين را هم مي دانيد که با شهيد شدن من اگر در اين دنيا لطمه اي به شما خورده و اين را بدانيد در آخرت جائي براي خود ساخته ايد و در اين دنيا هم بايد شکر خدا را کنيد که اين سعادت نصيب شما شد و شما بايد افتخار کنيد و امام را دعا کنيد براي آنکه فرزندتان در راه فحشا کشته نشده و در راه ثروت و در راه قمار و ربا و غيره و خيانت به خلق و منافقين و مجاهدين خلق گام برنداشته ام که اگر چنين بود مرا تير باران مي کردنذد يک ننگ بزرگ در اين دنيا و در آخرت براي شما بود خداي ناکرده هم آمرزيده نمي شويد پس خدا را شکر کنيد و امام را دعا کنيد که چنين جواناني را پرورانيده اند و روزي حلال خورانيده اند.
پدر جان من اسلام را شناختم که وارد جبهه شدم و تازه درک کردم که اسلام چه مي گويد و من چقدر از قافله عقب افتاده ام در ضمن من از خدا مي خواهم که مرا ببخشد و از شما اي دوستان مي خواهم که مرا حلال کنيد و اي مادر از تو مي خواهم که شيرت را حلالم کني و تو اي برادر معذرت مي خواهم که هيچ وقت نتوانسته ام براي تو برادر خوبي باشم و نتوانستم هيچ کاري براي تو بکنم من از تو شرمنده هستم ولي يک خواهش از تو دارم که گوش به فرمان امام و فرمان پدر و مادرم بدهي پدر و مادرم را نارحت نکني مثل اين است که مرا ناراحت نکرده باشي.
و از تو مي خواهم که اسلحه را برداري و خالي نکني که مبادا دشمن اسلحه مرا بردارد و در سنگر بنشيند و بر من و تو بخند دو تير اسلحه ام را بر گلوي علي اصغرها و قاسم ها شليک کند.
تن انها را تکه تکه کند مبادا صداي امام را لبيک گوئي برادرم تو اسلحه گرمم را بردار و تحت فرمان امام به راه من ادامه بده در ضمن مرا حلال کن تو اي دوست عزيزم که من هيچگاه نتوانستم برايت دوست خوبي باشم من خود مي دانم که هميشه در شاديت شرکت مي کردمد و در غم با تو نبودم موقع خوردنيها با تو بودم و موقع ناراحتيها از تو جدا بودم که از تو خواهش ميکنم اينها را به رخ من نکشي و من را از اين بيشتر شرمنده مکن که خود بهتر از تو ميدانم و من يک خواهش از شما جمع دوستان دارم که سه روز نماز قضا براي من بخواني و سه روز هم روزه بگيري و اميدوارم که ادامه دهنده را هم باشيد تحت فرمان روح الله .
سنگرم را خالي نگذاري و طلب آمرزش را از خدا برايم بکنيد و يک خواهش از تشيع کنندگان جنازه ام دارم که به قول سردار رشيد اسلام سياوش اميري دستهايم را از تابوت بيرون بگذاريد که مستکبرين بدانند من هيچ چيز با خود نبردم و چشمانم را باز بگذاريد که نگويند کور مرد و دهانم را باز بگذاريد که نگويند لال مرد و پنبه هاي را از گوشهاي بيرون آوريد که نگويند کر مرد و از بدنم عکس بگيريد و بر در و ديوار شهر بزنيد که بدانند من لباس هم با خود نبردم به جز يک تکيه اي کفن که من به آن هم حاضر نيستم و بگذاريد قبرم را هم بازرسي کنند تا بدانند که مبادا بگويند که در قهرم ثروتي انباشته کرده اند و تابوتم را هم نشان بدهيد که مبادا فکر کنند که با تابوتي از نقره و يا طلا و يا چيز غير از مقداري چوب حمل شده ام و در همان وقت تابوتم را آتش بزنيد و خاکستر آن را بدهيد و در ضمن لباسهايم را تحويل سپاه بدهيد.
والسلام عليکم و الرحمه الله و برکاته .
منصور صفري
مورخ :61/6/4 فرزند علي اکبر تاريخ تولد 1343
منبع : اداره هنری ، اسناد و انتشارات