مادر! همچنان استوار مانند کوهی که بر افق سرکشیده سربلند باش

وصیت نامه شهید ناصر ابراهیمی

اللهم لا اجد للمون عاخرا و لا لقبانحن ساترا و لا لشرح من عملی القبیح بالحسن منذ لاغیرک.

بارالها! جز تو کسی را نمی یابم که گناهان مرا ببخشاید، کارهای ناستوده ام را پوشیده بدارد و اندکی از عمل زشت مرا به زیبا مبدل کند.
من این راه را انتخاب کردم منتظر من نباشید چون نرفتم که زنده برگردم. رفتم با کفار مبارزه کنم.
وصیت می کنم که هرگز برای من اشک نریزید فقط به مادرم بگویید که تو در نزد زینب سربلند خواهد بود چون که تو هم شهید داده ای.
مادر هر موقعی که به یاد فرزندان خود می افتی به یاد فرزندانی باش که بدن پاره پاره آنان را هم مادرانشان ندیدند که توسط مزدوران در زیر رگبار گلوله های دژخیمان شرقی و غربی و منافقین و دمکرات و کومله کشته شده اند و هیچ رحمی به آنان نکردند.
آنان که در کردستان عده ای را زنده زنده زیر خاک کردند و عده ای را هم به حزب بعث عراق تحویل دادند و پول و اسلحه می گرفتند.
مادر همچنان استوار مانند کوهی که بر افق سرکشیده سربلند باش که مبادا منافقین از شهادت فرزند تو سوء استفاده کنند که پیش فاطمه زهرا شرمنده شوی و تو ای پدر همچنان شیری در میان بیشه زار باش که همچنان می غرد و نعره سر می دهد که خدای ناکرده دشمن خوشحال شود و بیاید پیش شما و شما را اغفال نماید که ای چرا نشستی پسرت را کشتند....
به برادران دینی خود توصیه می کنم که شماها وارث اسلحه از دست افتاده من هستید وصیت می کنم که هرگز تا آخرین قطره خون خود با دشمنان سر سازش نگیرید و همیشه گوش به فرمان امام خمینی باشید. و من از برادران خود می خواهم که پدر و مادر مرا یاری دهند و آنها را به صبر و بردباری توصیه کنند و به آنان بگویند اگر او نرود چه کسی برود به آنان بگویید که تنها آروزی او شهادت بود. شهادت در راه خدا
کسی خیال نکند مرا به زور به جنگ فرستادند. من با میل و ایمان خودم رفتم تا به دشمنان اسلام بفهمانم که اسلام سازش پذیر نیست به همان خدایی که تمامی ما را آفریده قسم که تا آخرین قطره خون خود سنگر را رها نکرده و تا سرنگونی دشمن از سنگر بیرون نیایم و بکشم سران کفر را .

منبع: اداره اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی