روایتی از شهادت اولین شهید میلاجرد
شهید «غریبی» تحصیلات را تا پایان مقطع ابتدایی در زادگاهش به پایان رساند و پس از آن یار و یاور پدر در کار کشاورزی شد.
هنوز از مهر و محبت پدر سیراب نشده بود که در دوران نوجوانی پدر خود را از دست داد و مسئولیت امور زندگی بر دوش او و برادرانش افتاد، در سال ۱۳۵۴ با وجود اینکه تشکیل خانواده میدهد اما همچنان یار و یاور مادر میشود.
وی رابطهای بسیار نیکو با خانواده و اطرافیان داشت به طوری که به نقل از مادر شهید؛«حیدر هیچگاه کسی را از خود آزرده نکرد.»
شهید «غریبی» همواره از دوران نوجوانی در فعالیتهای انقلابی شرکت میکرد و سعی میکرد که در شعار نویسی و چاپ اعلامیهها و مراسماتی که در مساجد برگزار میشد همراه دیگر مبارزان انقلابی حضوری فعال در اقدامات علیه رژیم داشته باشد.
از همان روزهایی که موج انقلاب در حال شکلگیری بود شهید «غریبی» با تحمل مشقت و رنج فراوان خود را به تهران ميرساند و اعلامیهها و متن سخنرانیهای حضرت امام(ره) را تهیه و در میلاجرد بین جوانان و مردم توزیع میکرد.
در اوج حكومت خفقان و استبداد شاهنشاهي، رژيم او را با توسل به زور و اجبار راهي خدمت وظيفه میکند.
شهید «حیدر غریبی» در پادگان آموزشي كرمان در مقابل تيمسار «علياصغر مومني» فرمانده تيپ ۰۵ بدون رعايت ملاحظات نظامي فرياد زد «من براي اين رژيم طاغوت خدمت نخواهم كرد.»
این شهید بزرگوار هميشه تاكيد داشت كه من بايد جانم را فداي امام کنم. همين دلدادگي و ارادت از سر صدق او باعث شد به عنوان اولين رزمنده از شهر ميلاجرد عازم جبهههاي حق عليه باطل شود.
همزمان با شروع جنگ تحمیلی در تاریخ ۲۷ مهرماه ۱۳۵۹ در حالیکه سومین فرزندش دو ماهه بود به ندای امام خمینی(ره) لبیک میگوید و به جبهه نبرد میشتابد.
شهید غریبی همواره از برادران خود میخواست که امام را تنها نگذارند و او را یاری کنند به همین دلیل برادر کوچکتر شهید به توصیه او عازم جبهه میشود و به فیض عظیم شهادت نائل میآید.
شهید «حیدر غریبی» در تاریخ ۴ آذرماه ۵۹ در منطقه گیلانغرب پس از ۳۷ روز خدمت، جام شیرین شهادت را نوشید.
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی