مقایسه سلامت روانی و کیفیت زندگی همسران جانباز با اختلال استرس پس از ضربه و بدون اختلال استرس پس از ضربه، بر اساس مسئولیت پذیری آنها
دوشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۵۶
موضوع
مقایسه سلامت روانی و کیفیت زندگی همسران جانباز با اختلال استرس پس از ضربه و بدون اختلال استرس پس از ضربه، بر اساس مسئولیت پذیری آنها
چکیده
اختلال استرس پس از سانحه يکی از پيامدهای شايع و جدی است که در تعداد قابل توجهی از جانبازان و رزمندگان دوران جنگ ديده می شود و علاوه بر محدوديت ها و پيامدهای فردی تأثير مشخصی بر خانواده جانباز خواهد داشت. اين آسيب ها با اثرگذاری بر کانون خانواده می تواند در کارکرد سالم اين نهاد اساسی مداخله کرده و در نهايت بر سلامت روان جانبازان و خانواده هايشان و بويژه در امر پرورش بهينه نسل جديد تأثير بگذارد. در اين ميان نقش همسران جانبازان را نبايد ناديده گرفت. بسياری از ويژگی ها و توانمندی ها در همسران قشر جانبازان می تواند در تخفيف فشارها، پر کردن خلأهای ناشی از محدوديت های همسرانشان و کمک به هرچه بهينه تر شدن شرايط، نقش بسيار اساسی داشته باشد.
معلوليت های جسمی و عوارض روحی ناشی از آن يکی از جلوه هايی بوده که در صحنه های جنگ و سال های بعد از آن در بازماندگان جنگ و اطرافيان آنها به شکلی گسترده شاهد آن بوده ايم. عوارض تجارب و آسيب های دوران جنگ می تواند در طی زمان ادامه پيدا کرده و در گستره های گوناگونی از زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی جانبازان اثر بگذارد. برای مثال مطالعه فلاحتی، سروش، حقانی و خاطری (1388) نشان داد، قربانيان انفجار مين عمل نکرده در پنج استان غرب ايران در مقايسه با افراد هم سن و هم جنس و هم محل خود که به يک نحو با استرس ناشی از احتمال انفجار مين عمل نکرده مواجه بودند، از سطح کيفيت زندگی پايينتری هم در ابعاد جسمی و هم در ابعاد روانی برخوردار بودند، همين طور قربانيان مين عمل نکرده در مقايسه با ساير افراد اجتماع نيز، کيفيت زندگی پايينتری داشتند.
در سال های اخير تأثير اختلال استرس پس از ضربه ناشی از جنگ بر روابط خانوادگی و کيفيت زندگی و سلامت روانی همسر و فرزندان مورد بررسی قرار گرفته است (فرشيدفر، 1385 ؛ احمدی، رشادت جو، کريمی و انيسی، 1388.)
بروز مشکلات جسمی و روانی از عوارض جنگ است که برای افرادی که به طور مستقيم يا غيرمستقيم در جنگ حاضر بوده اند، به وجود می آيد و بر کيفيت زندگی تأثير می گذارد. مشکلات جسمی معمول ا منجر به نقص عضو می شوند. اما جراحات روانی تا مدتها، حتی پس از جنگ گريبان گير آسيب ديدگان هستند. فرد آسيب ديده نه تنها از نظر روانی دچار اختلال می شود، بلکه محيط خانواده نيز به تبعيت از وی در معرضخطر قرار می گيرد )پرنده، سيرتی نير، خاقانیزاده و کريمی، 1386 .
اختلال استرس پس از سانحه يکی از پيامدهای شايع و جدی است که در تعداد قابل توجهی از جانبازان و رزمندگان دوران جنگ ديده می شود و علاوه بر محدوديت ها و پيامدهای فردی تأثير مشخصی بر خانواده جانباز خواهد داشت. اين آسيب ها با اثرگذاری بر کانون خانواده می تواند در کارکرد سالم اين نهاد اساسی مداخله کرده و در نهايت بر سلامت روان جانبازان و خانواده هايشان و بويژه در امر پرورش بهينه نسل جديد تأثير بگذارد. در اين ميان نقش همسران جانبازان را نبايد ناديده گرفت. بسياری از ويژگی ها و توانمندی ها در همسران قشر جانبازان می تواند در تخفيف فشارها، پر کردن خلأهای ناشی از محدوديت های همسرانشان و کمک به هرچه بهينه تر شدن شرايط، نقش بسيار اساسی داشته باشد.
معلوليت های جسمی و عوارض روحی ناشی از آن يکی از جلوه هايی بوده که در صحنه های جنگ و سال های بعد از آن در بازماندگان جنگ و اطرافيان آنها به شکلی گسترده شاهد آن بوده ايم. عوارض تجارب و آسيب های دوران جنگ می تواند در طی زمان ادامه پيدا کرده و در گستره های گوناگونی از زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی جانبازان اثر بگذارد. برای مثال مطالعه فلاحتی، سروش، حقانی و خاطری (1388) نشان داد، قربانيان انفجار مين عمل نکرده در پنج استان غرب ايران در مقايسه با افراد هم سن و هم جنس و هم محل خود که به يک نحو با استرس ناشی از احتمال انفجار مين عمل نکرده مواجه بودند، از سطح کيفيت زندگی پايينتری هم در ابعاد جسمی و هم در ابعاد روانی برخوردار بودند، همين طور قربانيان مين عمل نکرده در مقايسه با ساير افراد اجتماع نيز، کيفيت زندگی پايينتری داشتند.
در سال های اخير تأثير اختلال استرس پس از ضربه ناشی از جنگ بر روابط خانوادگی و کيفيت زندگی و سلامت روانی همسر و فرزندان مورد بررسی قرار گرفته است (فرشيدفر، 1385 ؛ احمدی، رشادت جو، کريمی و انيسی، 1388.)
بروز مشکلات جسمی و روانی از عوارض جنگ است که برای افرادی که به طور مستقيم يا غيرمستقيم در جنگ حاضر بوده اند، به وجود می آيد و بر کيفيت زندگی تأثير می گذارد. مشکلات جسمی معمول ا منجر به نقص عضو می شوند. اما جراحات روانی تا مدتها، حتی پس از جنگ گريبان گير آسيب ديدگان هستند. فرد آسيب ديده نه تنها از نظر روانی دچار اختلال می شود، بلکه محيط خانواده نيز به تبعيت از وی در معرضخطر قرار می گيرد )پرنده، سيرتی نير، خاقانیزاده و کريمی، 1386 .
نتايج پژوهش های انجام شده در ايران نيز مبين مشکلات فراوان همسران بيماران مبتلا به اختلال های روانی ناشی از جنگ می باشد. به عنوان مثال انيسی (1377) در پژوهشی در مورد همسران جانبازان مبتلا به اختلال های اعصاب و روان از نظر اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، ترس های مرضی، حساسيت در روابط متقابل و افکار وسواسی تفاوت معنی دار با همسران جانبازان جسمی داشتند و ميزان اين اختلال ها در همسران جانبازان اعصاب و روان بيشتر بود. همچنين يافته های بالينی و نتايج تحقيقات از جمله تحقيق کارول، داگليش، فوی و دوناهو، ( 1985 ) و سولمان ( 1988 ) نشان دادند همسران نظاميان و کهنه سربازان دارای اختلال استرس پس از ضربه غالب اا علائمی مشابه فرد دچار اختلال نشان می دهند.
نتايج تحقيقات نشان میدهد که مشکلات مختلفی که میتواند تأثير منفی بر خانواده داشته باشد با اختلال استرس پس از ضربه ناشی از جنگ ارتباط دارد، مشکلاتی مانند مشکل در انسجام خانواده و بيانگری (سولمان، ميکولينر، فريد و ووسنر، 1987 )، مشکل در زمينه صميميت و جامعه پذيری (رابرت، پنک، جيرينگ و همکاران، 1982)، مشکلات در خصوص ناسازگاری با همسر، سازگاری ارتباطی، پرخاشگری فيزيکی (کارول و همکاران، 1985 )، هم چنين نقص های کهنه سربازان و نظاميان دارای اين اختلال در زمينه مهارت های بين فردی (نزيو، 1987) و مشکلات زناشويی (پنک، رابينوويتز، دولند و همکاران، 1981) از جمله اين مسائل می باشند. بنابراين همانطور که از نتايج تحقيقات ارائه شده مشهود است، محدوديت های جانبازی به تنهايی استرس و فشاری بر خانواده وارد می آورد که نيازمند سازگاری و مديريت مناسب است. خانواده به عنوان اساسی ترين واحد جامعه، بنيانگذار سلامتی فيزيکی، فرهنگی، معنوی، روانی و اجتماعی اعضای آن است. در سال های اخير تعدادی از محققان بر مشکلات خانواده های نظاميان دارای اختلال استرس پس از ضربه تأکيد نمودهاند و بيان کردهاند که اين مشکلات حتی ممکن است از يک نسل به نسل ديگر گسترش يابد (جردن و همکاران، 1992 .)
يکی از مسائل بسيار مهم در ارتقا کيفيت زندگی در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه توجه به کل خانواده به جای توجه به فرد است. از اينرو اين پژوهش بر روی سه گروه نمونه همسران جانبازان با اختلال استرس پس از سانحه، همسران جانبازان بدون اختلال استرس پس از سانحه و افراد عادی و به منظور بررسی تأثير نوع جانبازی (با اختلال استرس پس از سانحه و بدون اختلال استرس پس از سانحه) و مسئوليت پذيری همسر بر سلامت روان و کيفيت زندگی همسر انجام گرفت.
نتايج تحقيقات نشان میدهد که مشکلات مختلفی که میتواند تأثير منفی بر خانواده داشته باشد با اختلال استرس پس از ضربه ناشی از جنگ ارتباط دارد، مشکلاتی مانند مشکل در انسجام خانواده و بيانگری (سولمان، ميکولينر، فريد و ووسنر، 1987 )، مشکل در زمينه صميميت و جامعه پذيری (رابرت، پنک، جيرينگ و همکاران، 1982)، مشکلات در خصوص ناسازگاری با همسر، سازگاری ارتباطی، پرخاشگری فيزيکی (کارول و همکاران، 1985 )، هم چنين نقص های کهنه سربازان و نظاميان دارای اين اختلال در زمينه مهارت های بين فردی (نزيو، 1987) و مشکلات زناشويی (پنک، رابينوويتز، دولند و همکاران، 1981) از جمله اين مسائل می باشند. بنابراين همانطور که از نتايج تحقيقات ارائه شده مشهود است، محدوديت های جانبازی به تنهايی استرس و فشاری بر خانواده وارد می آورد که نيازمند سازگاری و مديريت مناسب است. خانواده به عنوان اساسی ترين واحد جامعه، بنيانگذار سلامتی فيزيکی، فرهنگی، معنوی، روانی و اجتماعی اعضای آن است. در سال های اخير تعدادی از محققان بر مشکلات خانواده های نظاميان دارای اختلال استرس پس از ضربه تأکيد نمودهاند و بيان کردهاند که اين مشکلات حتی ممکن است از يک نسل به نسل ديگر گسترش يابد (جردن و همکاران، 1992 .)
يکی از مسائل بسيار مهم در ارتقا کيفيت زندگی در افراد مبتلا به اختلال استرس پس از ضربه توجه به کل خانواده به جای توجه به فرد است. از اينرو اين پژوهش بر روی سه گروه نمونه همسران جانبازان با اختلال استرس پس از سانحه، همسران جانبازان بدون اختلال استرس پس از سانحه و افراد عادی و به منظور بررسی تأثير نوع جانبازی (با اختلال استرس پس از سانحه و بدون اختلال استرس پس از سانحه) و مسئوليت پذيری همسر بر سلامت روان و کيفيت زندگی همسر انجام گرفت.
کلید واژه ها: همسران جانبازان، استرس پس از سانحه، کيفيت زندگی، سلامت روان، مسئوليت پذيری
نظر شما