مادر به خواهرم تسلى بخش به برادرانم شجاعت بياموز
نوید شاهد استان مرکزی،شهید اكبر عالمى در یکم فروردین 1344 ، در روستای مرق از توابع شهرستان ساوه به دنیا آمد. پدرش مرتضی ، کشاورزی می کرد و مادرش زرین دخت نام داشت. در حد دوره راهنمایی درس خواند. جهادگر بود . به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پانزدهم آبان 1361، در عین خوش توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
وصيت نامه بسيجی شهيد اكبر عالمى
بسم رب الشهداء و الصديقين
با درود به امام امت، خمينى كبير
و همه رزمندگانى كه در جبهه هاى جنگ عليه كفر جهانى به سركردگى آمريكا مى جنگند.
آرزومندم
كه در آينده اى نزديك مى توانستم شاهد پيروزى قطعى رزمندگان سلحشور اسلام بوده و نمازى
پرشكوه در قدس و به امامت امام عزيز اقامه نمايم. تا زمانى كه پرچم سرخ انقلاب
را به دست هاى تواناى امام زمان (عج) بسپريم تا آخرين نفس در مقابل ستمگران تاريخ خواهيم
ايستاد و با تمام نيرو قدرتهاى اهريمنى را در هم خواهيم شكست.
اما در جبهه
اى مشغول انجام مأموريت هستم كه شهادت هاى برادران عزيزم روحم را گداخته است و قلب
دردمندم چنان دردی به جانم افكنده است كه تا پرچم خونبار انقلاب اسلاميمان را به افق
سياه شرق و غرب نشانم آرام نخواهم نشست. شهادت هاى برادران ارتشى و سپاهى بسيج و عشاير
و ساير برادران رزمنده بر دردم مى افزايد. دشمن حيله هاى آشكار و پنهان بر انقلاب
اسلامى ما مى شورد و ما فقط به ايمان مجهزيم و مشتاق شهادت كه بهترين فرزندان اين امت
شهيدپرور را با خود به سوى الله مى برد.
اميد است خداوند شايستگى شهادت در راه اسلام و ميهن اسلامى را به من نصيب فرمايد و طول عمر امام ما را چنان بيفزايد كه كشتى انقلاب را از امواج سنگينى كه شيطان بزرگ براى ما بوجود آورده است نجات بخشد .
و اما مادرم مى دانم كه چگونه
برايم رنج كشيده اى مطمئنا دل سوخته ات در غيابم جز با ياد خدا آرام نخواهد شد. ولى
مادر ببين برايم سخت نفرت آور است كه به مرگ طبيعى بميرم.
من در كنار پيامبر (ص) و حسين (ع) زندگى خواهم
كرد. رسالت تو رسالت زينب گونه است. مادر نمى خواهم اشكت را ديگران ببينند قلب خود را قوى
دار كه سربازان امام زمان كه فرزندان تو نيز هستند هر روز حماسه اى تازه در جبهه هاى
جنگ مى آفرينند. اميدوار باش كه به كربلا روى و سر در آستان زينب گذارى و به سرنوشت
خونين حسين به آوارگى فرزندان دخت پيامبر اشكى
بريزى
مادر به خواهرم تسلى بخش به برادرانم شجاعت بياموز زيرا به تو و قلب تو و به
زبان تو سخت محتاجند و اى خواهرم قلب رئوف شما مرا بيمناك كرده است مبادا شيون كنى برایم.
ديگر حرفى ندارم بجز دورى شما
نوكر كوچك امام زمان اكبر عالمى
61/8/2
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی
