حمایت از ولابت فقیه همان حمایت از اسلام است
نوید شاهد استان مرکزی، شهید محمدشفیع عزت پناه نوزدهم اسفند 1337 ، در شهرستان اراک به دنیا آمد. پدرش عزت اله، در شرکت راه آهن کار می کرد و مادرش طاهره نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته ریاضی درس خواند و دیپلم گرفت. آموزگار بود، به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. نهم آذر 1360، با سمت فرمانده دسته در بستان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
بازگشت همه بسوى خداست
امام حسين (ع) عليه السلام فرمود : مردن در عزت بهتر از زندگى در ذلت است
من در اين دنياى مادى چيزى با ارزش ندارم كه بخواهم درباره
آنها بنويسم فقط مختصر سفارشى دارم كه مى نويسم.
همانطور كه نوشتم در اين دنياى مادى كه همه چيزش فانى است چيز با ارزشى ندارم كه بخواهم بنويسم فقط عشق به الله داشتم كه اميدوارم كه لياقت آن را داشته باشم كه در راه او قدم برداشته و سر از طى راههايى كه برايمان مشخص كرده به معشوق خود(الله) برسيم و اميدوارم بتوانم با خون ناچيز خود درخت تنومند اسلام را آبيارى نمايم و با خون من و همرزمانم درخت تنومند اسلام آبيارى گردد و بتوانيم دين خود را به انقلاب و امام ادا كنيم .
در ضمن از پدر بزرگوارم كه تا بحال زحمات بسيارى براى ما متحمل شده اند پوزش مى طلبم زيرا كه تا كنون نتوانسته ام گوشه اى از درياى بيكران حقى را كه به گردن من داشته اند ادا كنم و اميدوارم همانطور كه ابراهيم وار اسماعيلش را مسلخ عشق برد خداوند اجرش را بدهد و از پدرم مى خواهم كه با آن بزرگوارى كه در ايشان سراغ دارم مرا ببخشند و از خداوند صبر و استقامت در راه الله برايشان مى خواهم و اين را هم بدانيد كه خداوند وقتى چيزى از انسان مى گيرد در عوض بسيار نعمتهايى را كه در قرآن وعده داده به انسان عنايت مى كند .
و از شما مادر عزيزم مى خواهم كه به خاطر من ناراحت نباشى چون هر كس عاقبت بايد از اين دنيا برود چه بهتر كه در راه هدف خود و در راه خدا و اسلام عزيز نداى حق را لبيك بگويد و از شما آن مادر مهربان مى خواهم كه زينب گونه باشى و از اينكه فرزندت را در راه خدا دادى به خود ببالى و هيچگونه ناراحتى براى من نكنى البته مى دانم كه برايت مشكل است ولى صبر را كه يكى از پايه هاى ايمان است پيشه كن و از شما مادران مى خواهم كه براى رزمندگان اسلام دعا كنيد و اميدوام كه هر چه زودتر صدام و صداميان از اين دنيا ريشه كن شوند .
و تو اى برادر خوبم اميدوارم آنطور كه يك مسلمان با ايمان باشد باشى و از مصائب و بلاها نهراسى و زود ناراحت نشوى چون انسان هر آئينه در بوته آزمايش و امتحان خداوند است و چه بهتر كه با صبر و ايمان به كارى كه انجام مى دهى سربلند بيرون بيايى و از تو مى خواهم كه اميرجان را فردى كه از هر جهت در خدمت اسلام و ميهن و انسان باشد پرورش دهى كه البته از اين بابت مطمئنم .
و شما خواهران خوب بهناز و نيره و مهناز اميدوارم كه درسهايتان را خوب بخوانيد و سرمشق حجاب و رفتار و كردار براى خود و ديگران باشيد و سعى كنيد هميشه يك حزب الهى خوب باشيد . همه چيزتان حزب الهى باشد و سفارش به حجاب مى كنم كه حجاب تو از خون برادرت كوبنده تر است و با منافقين برخورد كنيد و نگذاريد كه اين فاسدان رشد كنند و سعى كنيد اين منافقين بى خبر از خدا و خلق را از ريشه بكنيد .
و اقدس خواهر مهربانم كه در سنگر مدرسه مبارزه مى كنى سعى كن كه در اين مكان مقدس بچه هاى پاك را خوب تربيت كنى چرا كه فرداى اسلام به اين نونهالان امروز بسنه است .
ديگر وصيتم به برادران پاسدار كه همينطور تاكنون در خط امام و انقلاب بوده اند باشند و هرگز امام عزيز را تنها نگذارند و انشاءالله بعد از سالها عمر طولانى امام راه امام را ادامه بدهند.
60/8/1پايگاه امام حسن
روز دوشنبه ساعت 10:25 دقيقه شب
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی