عاشقانه به سوی الله رفت
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید وحید فریدی در دوازدهمین روز اردیبهشت سال 1342 در روستای کرهرود از توابع اراک در خانوادهای مذهبی، دیده به جهان گشود. پدر ایشان حبیبالله کارمند بهداری شهرستان بود. او کودکی خوش برخورد بود و روحیهای قوی و اخلاقی نیکو داشت، به حدی که آشنایان دوست داشتند او را زود به زود ببینند. ورزش مورد علاقه او کوهنوردی بود. به صورت تخصصی به آن میپرداخت و اوقات فراغتش را در کوه سپری میکرد.
شهید فریدی تحصیلاتش را تا سوم دبیرستان ادامه داد و بعد از آن در جریان انقلاب قرار گرفت. در زمان انقلاب علیرغم سن کم، کارش راهپیمایی و اعلامیه پخش کردن برای آگاهی مردم بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به جهاد با گروههایی منافق و ملحد در سطح
شهر مشغول شد و هنگامی که توطئه به مرزها کشیده شد و آمریکا در کردستان
مشغول سنگاندازی شد، برای مقابله با ضدانقلاب به کردستان مهاجرت کرد. او
پس از چندی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. در 13 اسفند سال 1360 به صورت انفرادی و ناشناس با نیروهای بسیجی به جبهه رفت و میگفت:
در جبهه هر چه ناشناستر باشی بهتر میتوانی خدمت کنی.
از خصوصیات اخلاقی ایشان میتوان به سر به زیر بودن، جسارت و زیرکی او اشاره کرد. همچنین ایشان بسیار خوش برخورد بودند. وحید در پشت جبهه به عنوان مربی آموزش نظامی خدمت میکرد و هنگامی که به عنوان فرمانده دسته در گردان چهارده معصوم(ع) از تیپ 8 نجف اشرف به منطقه جنگی رفته بود در چهارم فروردین 1361 در عملیات فتح المبین در رقابیه بر اثر اصابت گلوله به سرش به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در گلزار شهدای شهر اراک به خاک سپرده شد.
خاطره از پدر شهید:
در موقع رفتن ما نمیدانستیم میخواهد به جبهه برود ولی آن شب لباس
پاسداری پوشیده و کفشهای خود را واکس زده و کیف دستی با خود داشت. وقتی
سوال کردم اینها چه هست؟
گفت: برای دایی علی مقداری وسیله آوردهام چون در
جبهه احتیاج است.
ولی من که پدرش بودم از دیدن چهره او فهمیدم که عاشقانه
به سوی الله میرود و چون با عشق خدایی او مواجه شدم، سرم را به زیر
انداختم و از صمیم قلب او را به خدای متعال سپردم و دیگر حرفی نزدم و همین
طور که قطار حرکت نمود با چشم حسرت او را بدرقه و مثل این که به من الهام
شد که راه خودش را پیدا کرد و رفت.
خاطره از همرزم شهید:
عملیات فتح المبین نیمه شب یکم فروردین 1362 در منطقه رقابیه شروع شد تا نزدیکی طلوع آفتاب که گردان ما موفق
به شکستن خط مقدم دشمن شد. و نماز صبح را در حین حرکت و با اشاره ادا کردیم
و خدا میداند شاید تنها نماز مقبول همان باشد. بعد از شکستن خط مقدم
تعدادی سنگر تیربار و تکتیرانداز به فاصله 500 متر عقبتر خط بود که موفق
به پاکسازی تعدادی از آنها شدیم.
شهید وحید فریدی با توجه به این که پاسدار بود تعدادی از نیروها را برای درگیری به سمت تعدادی از سنگرهای دشمن هدایت کردند. از جناح چپ آتش شدیدی توسط تیربارهای دشمن روی بچهها میریخت. از این رو در فاصله 50 متری از سنگرها که توضیح داده شد مجبور به سنگر گرفتن شدیم و تعدادی از نیروهای دشمن را که در جناح چپ و مشغول به فرار بودند، مورد هدف قرار دادیم. ساعت حدوداً 8 صبح بود. در این هنگام یک تانک با فاصله 100 متری از روبرو با تیربار خود چالههایی را که ما در آن پناه گرفته بودیم، هدف قرار داد که تعدادی از بچهها مجروح شدند. همچنین از سنگرهای روبروی ما آتش شدید تیربار و تکتیراندازها شروع شد که به ترتیب شهید سمیعی و شهید وحید بخشی و شهید وحید فریدی با اصابت تیر تکتیرانداز به شهادت رسیدند.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی