فرازی از زندگینامه شهید «سیداحمد محمدی»
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، پانزده روز از بهمن سال 1346 گذشته بود. هوا سر بود و زمین را پوششی سفید از برف پوشانده بود. رنگی سفید بر زمین پاشیده بود و همه مردمان زمین را به یکرنگی دعوت میکرد. شاید آن روز تنها جای گرم روستای ساروق از توابع شهرستان اراک خانه سیداسماعیل بود که کودکی زیبا در آن به دنیا آمد. کارشان کشاورزی بود و کار و تلاش و زحمت را دوست داشتند. دلتنگیهایشان را به امامزاده 72 تن میبردند و گوشهای از ضریح چوبی این امامزاده مینشستند و با خدای خویش مناجات میکردند.
شهید سیداحمد محمدی نیز مانند پدر و مادر زندگیاش را رنگ و بوی معنویت بخشید و سعی داشت تا در گوشه امامزاده 72 تن زندگیاش را بگذارند. محرمها دسته عزا راه میانداخت و برای عرض تسلیت به محضر امامزاده میرسید. تحصیلاتش را در همان روستا آغاز کرد و با جدیت و تلاشی که داشت، دوره ابتداییاش را گذراند و راهی دوره راهنمایی شد. کلاس اول راهنمایی را که خواند درس را رها کرد و برای آموختن معرفت به جبهه رفت و در دانشگاه انسانسازی و شناخت جبهه ثبتنام کرد. او به یک باره از راهنمایی به دانشگاه رفت و کمتر کسی است که این گونه انتخاب شود.
به بسیج رفت و ثبتنام کرد و برای گذراندن دوره آموزشی آماده شد. سن و سالی نداشت، تازه پانزده سالش پر شده بود که به جبهه رفت و حدود هفت ماه هم در جبهه به عنوان تکتیرانداز گردان علی بن ابیطالب (ع) خدمت کرد.
در این ایام در عملیاتهای مختلفی شرکت کرد و توانست رشادتها و شجاعتهایش را به رخ دشمنان اسلام و ایران عزیز بکشد تا سرانجام خزان عمرش فرا رسید و در بیست و سوم آبان ماه سال 1362 در منطقه پنجوین عراق در حین عملیات والفجر 4 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر مطهرش را در گلزار شهدای ساروق به خاک سپردند.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی