شلمچه در عملیات کربلای 5 دروازه شهادت بود
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید مصیب انصاری دلاور مردی از بیشه شیران و مردان؛ مردانی که با آمدنشان در این کرهخاکی و چند صباحی زندگی کردنشان در زمین به تمام عالم فهماندند که این دنیا محل گذر است و باید زود بساط زندگی را برچید و به جایی دیگر رفت. او که در یکی از روزهای خوب خداوند در تابستان 1338 در روستای ازنوجان از توابع شهرستان خمین در خانوادهای پا به عرصه ظهور گذاشت که در اوج سادگی بودند، خانوادهای مذهبی و معتقد به اسلام، از همان ابتدا پدر و مادر برای تربیت او بر مدار مکتب اهل بیت(ع) نقشه داشتند.
دوران ابتدایی را در کنار خانواده به مدرسه روستا میرفت و به تحصیل ادامه میداد، مادرش میگوید: «مصیب در بین فرزندان من از همه ساکتتر بود و بسیار زحمت میکشید و تا جایی که امکان داشت به دیگران نیز کمک میکرد». به خاطر تنگدستی و فقر خانواده دوران تحصیلات ابتداییاش را تا پنجم در کنار خانواده و در مدرسه روستا بود ولی برای راهنمایی و دبیرستان صبح تا ظهر کار میکرد و بقیه روز را درس میخواند تا فشاری از لحاظ مالی بر خانواده نداشته باشد و این دوره را به سختی طی کرد و پشت سرگذاشت.
همراه پدر به کشاورزی پرداخت و این کار را برای کسب روزی انجام میداد، البته کار بافندگی و تریکو را نیز انجام میداد، ولی بیشتر وقتش در مزرعه بود. در برابر مشکلات زندگی، صبور بود. با تقوا و با ایمان، عاشق و شیفته جبهه و جنگ بود. در طول عمرشریفش رفتارش با خانواده و بستگان خوب بود به طوری که کسی از دست او ناراحتی نداشت. همیشه به پدر و مادر خویش میگفت: «شما مرا مثل یک گنجشک در میان دستانتان گرفتهاید و نمیگذارید تا من پرواز کنم، دستتان را باز کنید و اجازه دهید تا من هم به برادر شهیدم ملحق شوم».
به عنوان بسیجی به لشکر 17 علی بن ابی طالب(ع) پیوست. او به عنوان تیربارچی در گردان روحالله خدمت میکرد که در نهایت در دوازدهم اسفند ماه سال 1365 در عملیات کربلای 5 در منطقه عملیاتی شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید در کنار برادرش علی اصغر که در مرداد ماه 1361در خرمشهر به شهادت رسیده بود به خاک سپرده شد.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی