خونی که با شهادت رنگ گرفت
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید داود شیدایی در هفدهمین روز از تیرسال 1327 در یکی از محلههای شهرستان ساوه در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد و از لحاظ اقتصادی متوسط پایین بودند به این دلیل در دوره راهنمایی ترک تحصیل نموده و برای کمک به معاش زندگی به کار پرداخت تا اینکه در سال 1348 وارد ارتش شد. در سال 1349 ازدواج کرد و در هنگام شهادت دو پسر و یک دختر داشت.
داود اوقات فراغت خود را اغلب مطالعه میکرد و نسبت به مسائل روز بسیار آگاه بود و به برنامه ورزشی نیز علاقه زیادی داشت ولی بیشتر صرف روزنامه خواندن و مطالعه کتابهای دینی میکرد.
از همان اوایل که انقلاب هنوز شعلهور نشده بود، فعالیتهای زیادی میکرد. با همراهی مردم باعث بیداری بسیاری از درجهدارهای پادگان خود شده بود. یک درگیری دیگری هم در تهران با سران و فرماندهان خود داشته است و تا پای شهادت رسیده بود ولی جان سالم به در برد.
روحیه شهید هنگام عزیمت به جبهه بسیار عالی بود. دائم برای خود آرزوی شهادت مینمود و میگفت: بزرگترین افتخار من مردن با عزت شهادت است .
آخرین پیام و توصیه شهید از تربیت کردن بچهها و آداب و رسوم کامل اسلامی بود. زیرا میگفت: من بسیار خوشحال هستم که بچههایم در دوره حکومت اسلامی زندگی میکنند.
بیشتر با وسایل جنگی و پوکههایی که در جبهه به دست میآورد وسیلههای زینتی منزل درست میکرد مثلاً گلدان و سبد و غیره و چون دارای دستخط زیبایی بود گفتههای امام(ره) را روی کاغذ با خط خوش مینوشت.
داود محبت فراوانی که به خانواده خصوصاً بچههایش داشت. روزی که فردای آن میخواست به جبهه اعزام شود همه فرزندان و همسر و پدر خود را صدا کرده و وصیت کرد. او گفت: خون من رنگینتر از هیچکدام از دوستهایم که به شهادت رسیدند، نیست. پس از شهادتم اصلاً ناراحت نشوید تا باعث شادی دشمن شود فقط از شما میخواهم بعد از من به تمام فرمودههای امام(ره) عمل کنید تا باعث شادی روح من شوید.
استوار دوم شهید داود شیدایی جمعی لشکر 81 زرهی کرمانشاه در شانزدهم اسفندماه سال 1359 در منطقه عملیاتی سرپل ذهاب (کوره موش) در حین درگیری با ارتش متجاوز بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نائل گردیده است. پیکر مطهرش را هم پس از تشییع در گلزار شهدای شهرستان ساوه به خاک سپردند.
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی