دفاع مقدس ناگفتههای بسیار دارد که نشان از مظلومیت است
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، مرتضی کاظمی، متولد سال ۴۰ در روستای کرهرود از توابع شهرستان اراک هستم. اولین بار در ۱۵ مهر سال ۵۹ به همراه سردار شهید آنجفی، سردار شهید ثامنی و شش نفر از برادران سپاه اراک و تهران و دانشجویان تربیت معلم تهران پس از پشت سر گذاردن یک دوره آموزش عملیات چریکی در پادگان شهید محمد منتظری توسط افسران نوهد عازم مناطق گیلانغرب شدیم. شهری که در لحظه ورود متوجه فرار تمام مردم با حداقل داشتهها و ابزار ضروری احساس شد و این احساس برایمان نگرانکننده بود. دشمن تا اوایل آبان سال ۵۹ با پشت سر گذاردن قصرشیرین و سرپل ذهاب در شیار حدفاصل بین ارتفاعات شیاکوه و برآفتاب خود را به ورودی شهر گیلانغرب رسانده و پشت دیوارهای شهر برای ورود و تصرف، آرایش نظامی به خود داده بود و برای تصرف لحظهشماری میکرد.
نوید شاهد: خودتان را معرفی کرده و بفرمایید چگونه عازم جبهه شدید؟
به نام خدای شهیدان، آنهایی که زنده اند و در نزد خدای خود روزی می خورند. مرتضی کاظمی هستم متولد سال 1340 در کرهرود اراک که اولین اعزام بنده به جبهه در مهر 1359 به همراه سرداران بزرگی همچون شهید ثامنی و آنجفی پس از یک دوره آموزش عملیات چریکی در پادگان خزر عازم منظقه عملیاتی گیلان غرب شدیم. شهری که مردم آنجا از بیم دشمن همه آواره شده بودند.
نوید شاهد: چند ساله بودید و خانواده با رفتن شما مخالفت نکرد؟
در اولین اعزامم 19 سال داشتم و دانشجو بودم. بعد از انقلاب فرهنگی و بعد از فعالیت های فرهنگی به همراه چندی از دوستانم به عضویت سپاه درآمدیم. آن زمان سپاه تازه شکل گرفته بود. خانواده به خاطر زمینه ها و باورهای والدین و آشنایی آنها با فعالیت های بنده در دوران انقلاب ، هیچ گونه مخالفتی با اعزام بنده به جبهه شد. از سوی دیگر من بعد از برادر شهیدیم امیر سرلشکر عزیز الله کاظمی کرهرودی بود و بردار دیگرم که جزو نیروهای احتیاط ارتش بود. لازم بذکر است بنده با شهید هسته ای شهید محسن فخری زاده در درس فیزیک هم دوره بودیم.
نوید شاهد: جنگ و دوران دفاع مقدس را چگونه تعریف می کنید.
باید اینطوری عرض بکنم که از نگاه شاید محدود بنده دفاع مقدس ، دفاع همه مردم ایران از همه اقوام و مظاهر و جناح های فکری و سیاسی در مقابل هجوم و تجاوز همه جانبه همه عوامل و طرف های جمهوری اسلامی بود که اونا برای پیشگیری از استقرار و استمرار نظامی آرمانی مورد نظر برای جمهوریت و اسلامیت همراه و همزمان و برخاسته از انقلاب اسلامی درواقع اقدام کرده بودند ، بنده دفاع مقدس رو اینطوری تعریف میکنم .
تجاوز دشمن، تجاوزی بود که به پشتیبانی اصلی و اولیه نظرات و مواضع نماینده شوروی تو مذاکرات ۱۹۷۵ الجزایر در خصوص حق عراق به توسعه عراضی جنوب برای بهره بیشتر از مرز های آبی خلیج فارس به سبب دسترسی محدود عراق به دریا و به دنبال احداث پایگاه نظامی شوروی توی بندر ام القصر عراق و برنامه استراتژیک شوروی برای دستیابی به آب های گرم خلیج فارس از طریق عراقی که تا اون موقع حتی تا پایان جنگ و بعد از آن هم جزو بلوک ورشو و به نوعی تحت الحمایه شوروی بود صورت گرفت از این منظر حالا ممکنه یک دیدگاه غلطی هم باشه ولی بنده بر این باور هستم از این منظر مقاومت در مقابل حجمه همه جانبه دشمن و سرکوب و عقب راندن دشمن و همه عوان و انصار شرقی و غربیش اعم از اروپایی ها که با جنگنده های میراژ و موشک های ایزا ست و اینا پشتیبانیش میکردن یا حمایت آلمانی ها از صنایع شیمیایی بسیار مخوف و کشنده عراق و دلار های نفتی کشور های عربی و حمایت تاکتیکی و تکنیکی آمریکا و به ویژه بلوک شرق و مشخصا شوروی سابق و کشورهایی که در اروپای شرقی بودن و همه جور امکانات زمینی و هوایی و تانک و توپخانه های پیشرفته دراختیار عراق قرار میدادند خلاصه همه دولت های شرقی و غربی و عربی حامی این تجاوز عراق بودن لذا مقاومت همه مردم و پیروزی و افتخار آن متعلق به همه است . و مصادره آن به نفع هر جناحی یا هر بخش و گروهی از جامعه مثلا واحد های نظامی خاص ، ظلم به آرمان وحدت آمیز است.
مگر رزمنده ای تو جبهه بوده و اعضای خانواده و فامیلش از نوزاد تا بزرگسال درگیر و متأثر از عدم حضور و وضعیت او در منطقه نبودند ! مگر اونکه تو جبهه بوده به جز از طریق همه مردم پشتیبانی میشده !
از هر نظر حتی هزینه های خرید سلاح و مهمات مگه جز از این طریق پشتیبانی میشدن. یا اصلا مگه قرار بوده همه مردم بصورت فیزیکی و نه به صورت پشتیبان و در سایه بودن توی جبهه حاظر باشند !
مگه قرار بوده همه مردم در خط مقدم شهید یا مجروح و جانباز و اسیر و مفقود بشن تا مثلا سهمشون توی جنگ مشخص بشه !
در شرایطی که همه به کمک دشمن آمده بودند ما تنها بودیم ، به تعبیر رهبری معظم انقلاب، در این رویارویی ملت ایران توانست روی سکوی پیروزی بایستد و شکوه خودش رو به دنیا نشان بدهد ، پس همه ملت ایران مدافع بودند و حفظ تمایت عرضی و اعتماد به نفس ملی بویژه در بدنه نظامیان مختلف و باور به آماده سازی و آماده ماندن همیشگی و مستمر و بروز شده و منطبق بر دانش و تکنولوژی روزآمد و درمواردی حتی استثنائی و انحصاری از ثمرات اصلی اون دفاع همه جانبه و مقدس و سبقه دینی و تقدس این بوده دفاع همه جانبه و فراگیر بصورت همگانی و مداوم از ۴۳ سال پیش تا کنون بوده.
نوید شاهد: از خاطرات تلخ و شیرین و موردی که بیشتر به یاد شما مونده برایمان بگویید.
باید بگم که مهم ترین خاطرات بنده در تعاون یا در رابطه با تکالیف تعاون در رزم اعم از مدتی است که در واحد تعاون فعالیت و مسئولیت داشتم یا در بخش های دیگ سپاه دفاع مقدس فعالیت میکردم . مهم ترین و دردناک ترین اونا مواجهه با مفقودیت ۷۲ شهید مفقود الاثر در جریان عملیات رمضان بود که در دوره تصدی مسئولیت تعاون اتفاق افتاد و دوره مسئولیت بنده در تعاون اتفاق افتاد و به واسطه مشکلات فراوان روحی و روانی که برای خانواده ها ایجاد شده بود فشار بسیار زیادی بر تعاون وارد شد . در واقع پدیده مفقودیت از ابتدای دفاع مقدس بعنوان یک مسئله مطرح شده بود و مورد توجه قرار گرفته بود و از همون ابتدا هم برای تفحص و انتقال شهدا اقداماتی صورت میگرفت .
بنا به خاطرات همرزمان اخوی شهیدم ، ایشون نیز بعد از عملیات کرخه نور و آزاد سازی برخی از منطقه کرخه نور و سوسنگرد برای عقب کشیدن یکی از شهدای در خط حائل بین دشمن و خودی شبانه به همراه یکی از همرزماش اقدام به عقب کشیدن اون شهید کرده بودن . قطعا این روحیه و منش برگرفته از یک فرهنگ و تربیت خانوادگی برای بها دادن به جان و جسم همه رزمندگان و ادای امانت به ویژه در رابطه با تحویل پیکر شهدا به خانواده هاشون بود .
در بخش خاطرات مربوطه به یک خاطره دیگه از اقداماتم تو زمینه مربوط به شهید به جامونده عملیات برون مرزی تو اوایل سال ۶۰ در شهر سید صادق عراق اشاره میکنم : اما آنچه که در مرداد سال ۶۱ در جریان عملیات رمضان برای رزمندگان اراکی و فک میکنم بچه های اصفهان اتفاق افتاد بسیار درد ناک بود اینکه ۷۲ تابوت خالی بعنوان تشییع شهدای اراک در عملیات رمضان روی دوش مردم تشییع بشه بسیار دردناک بود.
اما خب عوامل مختلفی باعث مفقودیت ایشان شد .
در جریان عملیات رمضان یگانی از لشکر ۱۴ امام حسین اصفهان و گردان هایی از لشکر ۱۷ به خصوص گردان علی بن ابیطالب از اراک منتشر کرد از بچه های اراک از موانع ظاهرا بدون مدافع و نگهبانی داشت بنام مثلث یا گذاشتن .
اونا پس از قرار گرفتن دشمن قبل از اینکه بتونن اقدام موثری انجام بدن به یکباره از پشت سر خود با هجوم تسلیحات سنگین دشمن از همون مواضع مثلثی مواجه شدن .
بچه های اصفهان حتی تا تنونه که نام بخش جنوب شرقی بصره در حاشیه شرقی عراق قبل بود یا در عراق شط العرب میگن بود رسیدند بدیهیست که چنین وضعیتی ب دلیل ترس دشمن از مواجه حضوری با افراد برای اسیر گرفتن حرص و ولع دشمن برای کشتار را تحریک میکنه و اتفاقی که قاعدتا میفته اینکه بسیاری شهید بشن برخی مجروح شوند و به اسارت دربیان.
بخشی از این اسرا به علت خباثت دشمن و رفتارهای صرفا نظامی غیر انسانی به عمد در آمار اسرا اعلام نمیشدند و دشمن از این طریق با معرفی قطره چکانی از اونا رادیو عراق و استفاده از ترفندهای جنگ روانی سعی میکرد که خانواده های ایرانی رو برای شنیدن خبری از عزیزانشان پای رادیو عراق و تبلیغات آن بنشونه.
و ضمن تاثیر بر افکار خانواده ها امکان اعتراض خانواده هارو نسبت به تداوم جنگ و حکومت فراهم میکنه .
همزمان صحنه های سوزناک دفن شهدا در گور های دسته جمعی با ابزار مهندسی و لودر و بولدوزر توسط دشمن تا اینکه پس از سال ها به تدریج یا اقدامات گروه های تفحص تعاون که هم اکنون نیز در جای جای عراق فعال است پیکر مطهر شهدا پیدا میشد.
حدالامکان طی فرایند های پیچیده و مبسوطی شناسایی بشن و یا نهایتا به نام شهدای گمنام تشییع و تدفین بشن و باز داغ و درد تازه و جدیدی بشن تو سینه های خانواده های مفقودین .
پس یکی از عوامل مفقودیت همین پراکندگی سازمانی به ناچار و اتفاقی حین عملیات و دور افتادن یگان ها و نیرو ها از یگان اصلی بود .
در مورد شهدای تک و تنهای باقی مانده در پشت خطوط دشمن هم گاها هم عوامل اطلاعاتی و عملیاتی هنگام نفوذ به پشت دشمن برای شناسایی یا عملیات خاص با شرایطی مواجه میشدند و با دادن شهید یا اسیر مفقود به عقب برمیگشتن .
توی یکی از عملیات برون مرزی قبل از تاسیس و راه اندازی قرارگاه رمضان و پس از انهدام مقر شنوت و استخبارات منطقه سلیمانیه و سید صادق عراق هنگام بازگشت به سمت ایران که نحوه و فرایند اش بسیار طولانیست گروه ما با حمله زمینی و همزمان پوشش حمایتی هلیکوپتر های عراقی تو منطقه ارتفاعات شرق خرمال و دره شیطان مواجه شد اونجا گروه های معارض اسلامی مثل لشکر اسلام ، حزب دعوه و پارت دموکرات و اینا هم حضور داشتند و تحرکاتی داشتند اما تا اون موقع یه همچین حرکت و هجوم سنگینی نسبت به تاسیسات نظامی عراق از سوی اونا صورت نگرفته بود و لذا بنای عراقی ها بر این بود که به هر نحو شده این عوامل ایرانی همراه پارت دموکرات نابود یا نهایتا مجروح و اسیر کنند .
یک شهید بسیجی که در ترلان نمک کوه تشییع و تدفین شد همون فرد اگر اشتباه نکنم به نام آقای پیربداغی که هم اکنون هم در قید حیات هستند پس از مدتی برگشتند از جبهه با پیگیری از معراج شهدای جنوب مشخصات وسایل همراه شهید را خواستند و به ناچار با کسب اجازه نبش قبر از مرحوم آیت الله خوانساری در دو مرحله نبش قبر صورت گرفت ، نبش قبر اول برای جستجوی آثار شناسایی بیشتر ، که منجر به بیرون آوردن پلاک همراه شهید شد. پس از پیگیریهای تعاون از ستاد معراج و مرکز آمار تعاون در جنوب مشخص شد که اشتباه افراد ستاد معراج در درج آدرس شهید در گواهی شهادت وی باعث این اشتباه ستاد معراج شده بود و با بررسیهای دقیقتر نام قطعی شهید مشخص و پس از نبش قبر مجدد اون شهید این بار اگر اشتباه نکنم احتمالاً با نام شهید گلبداغی مجدداً طی تشییع ای که بسیار هم باشکوه صورت گرفت در مزار شهدای اراک دفن شد .
نوید شاهد: با اتمام جنگ آیا گروه تعاون به کار خود ادامه داد ؟در این مورد هم توضیح بفرمایید
بله ، به تعبیر دیگ هنوزم تعاون با همون ماموریت های قبلی تکلیف داره و در برخی از حوزه های تکالیف خود مثل ؛ تفحص شهدا ، و رسیدگی به رزمندگان اسرا و مفقودین و شهدای مقاومت در حرم های عراق و سوریه و سایر ادبیات برون مرزی و منطقه ای ایران تا حدودی نقش آفرینی میکنه حتی اگر به اسم تعاون و امور ایثار گران نیست ، آنچه که الان در مناطق جنگی در عراق ، در ایران ، در سوریه اتفاق میفته و ارتباط با آمار شهدا ، آمار اسرا ، وضعیت شهدا ، وضعیت اسرا ، وضعیت مفقودین ، وضعیت رزمندگان ، رسیدگی به خانواده هاشون ، سرکشی به خانواده هاشون ، توجه به انفاقاتشون ، توجه به آمارشون داره اتفاق میفته حتی اگر در سازمان دیگه ای هم صورت میگرفت همون تکالیف تعاملی و امور رزمندگان بود ، تکالیف تعامل و امور ایثارگران یک تکلیف اعتقادی از صدر اسلام تا الان است.
نوید شاهد : ناگفته های جنگ از نگاه شما چیست ؟
درمورد ناگفته های جنگ من فکر میکنم که ناگفته های جنگ و دفاع مقدس به تدریج و به مرور زمان به بیان خواهد آمد اما آنچه که تاکنون گفته و نوشته شده باتوجه به محدودیت هایی که داره و با توجه به عدم همه جانبه نگری یک نشان از مظلومیت بیش از حد انتظار و انصاف نسبت به همه شهدا و رزمندگان ، به ویژه مظلومیت رزمندگان و شهدا و خانواده های شهدا ، اسرا و مفقودین ارتشی و در مواردی سنگر سازان بی سنگر جهاد سازندگی نسبت به سایر یگان های مسلح فعال در دفاع مقدس دارد ، قطعا به مصداق آیه شریفه یوم تبلی السرائر اگر اونروز نمودی در زندگی دنیوی داشته باشه بخشی از حقوق روانی و تبلیغاتی تضمین چنین رزمندگان و شهدا و مفقودین و اسرای مظلومی ادا خواهد شد
نوید شاهد: کلام آخر ، هرآنچه باید گفته بشه و بنده نپرسیدم خودتون بفرمایید
ضمن تشکر از اینکه این فرصت رو برای بنده فراهم کردید و از همه مهمتر با تشکر از این بابت که علارغم وجود افراد شایسته تری از بنده این حقیر را برای مزاحمت ها و عرایضی قابل دونستید و ازین بابت بسیار ممنون و سپاسگزار خبرگذاری و سرکار خانم روشن و سایر همکارانشون هستم و از این فضولی که کردم درمقابل سایر همرزمان خودم اظهار شرمندگی و عذرخواهی میکنم اما باید عرض بکنم که بنده به قدر وسع و با توان ناتوان و ضعیف و ناقص و بسیار مختصر کلام خودم مواردی رو عرض کردم قطعا تشریح حتی غیر مسبوت همین عرایض ناقابل و ناچیز بنده هم فرصت زیادی رو میخواد که حداقل توی این مرحله هم باعث خستگی شما بزرگواران و سایر بزرگواران رسانه وزین خبرگزاری قرآنی اکنا و خستگی مستمعین و مخاطبین گرانقدر این خبرگذاری و شرمندگی بیشتر بنده در رابطه با سایر همرزمان سرورم خواهد شد اگر عمری باشه شاید دیگران شاید وقتی دیگه.
خداوند عزت مسلمین و ایثارگران را مستدام بدارد و رزمندگان اسلام تو همه جبهه های حق علیه باطل نصرت و پیروزی عنایت بکنه ، حق شمار کثیر رزمندگان و شهدا و مفقودین و ایثارگران و خانواده هاشون رو بر گردن همه ما حلال بکنه والسلام علیکم و رحمت الله و برکات، خدانگهدار.