زندگینامه و وصیتنامه موسس کمیته انقلاب اسلام در اراک
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید محمدكاظم سمیعی در سال 1327 در كنگاور متولد شد. دوران كودكی و نوجوانی او همراه بود با کار و تلاش و درس. از كودكی شیفتهی اسلام عزیز و ائمهی اطهار(ع) بود. همین نزدیكی با ائمهی اطهار(ع) باعث شده بود وی جوانی بسیار مؤدب، با صفا و با صداقت باشد، بهگونهای كه اقوام با همین مشخصات وی را بسیار دوست داشتند.
شهید سمیعی از چهرههای بنام رشتهی كوهنوردی بود. وی از فاتحان پیروز قلهی كلیمانجارو به شمار میرفت. وی علاقهی بسیاری به مطالعه داشت. با شروع انقلاب و قیام مردم قم و تبریز و كرمان و تهران به ویژه 17 شهریور در بطن این مبارزات گوش به فرمان امام(ره) خود رشادتها به خرج داد.
در سال 1348 وارد كارخانهی ماشینسازی اراك شد، در اراك هم به همراه همرزمانش گروهی را تشكیل داده بود و اعلامیههای حضرت امام(ره) را پخش مینمود. بعد از پیروزی انقلاب، وی اولین فرماندهی بسیج شركت ماشینسازی اراك بود و بالاخره هم با حضور در جبههها به آرزوی دیرینهاش كه همانا شهادت بود، رسید.
شهید سمیعی از مؤسسین کمیته انقلاب اسلامی در شهر اراک بود و در سال 1359 در حالی که یك گروه از برادران كارخانه را همراهی مینمود، برای ادامهی مبارزه با مزدوران كومله و دموكرات عازم جوانرود شد. در همان منطقه بودند که جنگ تحمیلی آغاز شد و گروه مذکور برای مقابله با ضدانقلاب عازم منطقه کردستان شد که هنگام گشت زنی در منطقه خانهشور جوانرود به کمین دشمن برخورد کرده و ضمن درگیری با گروهک کومله پس از رشادتهای بسیار عاقبت در پنجم مهرماه سال 1359 خلعت زیبای شهادت را بر تن كرد. در این درگیری اولین شهید پس از شروع جنگ تحمیلی به نام حسن عظیمی خیرآبادی به همراه رحیم عباسی، مسعود مولایی نژاد فرزند شعبانی و چندین پیشمرگ کرد مسلمان نیز به شهادت رسیدند. پیکر شهدای مذکور پس از شش روز که در منطقه مانده بود، توسط همرزمان به شهر اراک باز گردانده شد.
وصیتنامه:
بسمهتعالی
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
جهاد تنها راه جهش به سوی ملکوت اعلاست. جهاد با تمام معنی، جهاد با نفس و جهاد با مال و جان و آنان که در راه خدا جهاد میکنند، با خدا معامله میکنند. اگر شهید شدند که فبها (چه بهتر) و گرنه باید برگردند و خود را اصلاح کنند، چرا چون هنوز پاک نشدهاند و هنوز لیاقت لقاءالله را نیافتهاند.
به امید اینکه من جان ناقابل خود را در راه اسلام فدا کنم، انشاءالله.
و تو همسرم! پیوندی که با من بستی، بر پایه ایمان و عقیده به خدای بزرگ و در چهارچوب قرآن کریم بود و مهری را بر خود نهادی، یک جلد کلامالله. لذا میبایست زندگی ما با دیگران تفاوت داشته باشد. میدانی و شاید ندانی که خود مشتاق شهادت در راه اسلام که همان راه امامان(ع) میباشد، هستم و این را همیشه اگر آماده نبودهام، ولی به محض احتیاج خود را موظف میدانم جانفشانی کنم، امید است مقبول خدای منان گردد. اما چند کلمهای راجع به دخترکمان. او را با تعیین نامش در این راه وارد کردیم، چون سمیه اولین زن شهیده در راه اسلام و قرآن و پیامبر اسلام(ص) بود.
او با استقامت و فداکاری تا پای جان در راه اسلام پافشاری کرد و به دنیای زر و زور و تزویر پشت کرد و همواره همسر وفادارش تا آخرین رمقی که داشتند، در راه اسلام و قرآن و پیامبر(ص) و زیر ظرفهای پر از آتش در حالی که چهار میخ شده بودند، استقامت کرده و لا اله الا الله گفتند تا به ابدیت پیوستند. به امید اینکه او نیز در این راه با مسمای خود در راه اسلام و قرآن و امام امت، استقامت ورزد و از این خط منحرف نگردد. ثلث اموال در راه امور خیریه و کمک به مستضعفین. هر دو شما را به خداوند میسپارم.
برگرفته از : ارتش بیستمیلیونی، ص۴۲.