قهرمان روستایی که در کربلای ۴ جاودانه شد
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید «حسین محمدی» در سومین روز از بهمنماه سال ۱۳۲۶ در روستای چشمهپهن از توابع شهرستان اراک در خانوادهای مذهبی و زحمتکش به دنیا آمد. خانوادهای که اهل کار و تلاش و خدمت به مردم بودند. حسین تحصیلاتی در حد خواندن و نوشتن داشت و از همان دوران جوانی، به فعالیتهای اقتصادی و کار سخت مشغول شد. او حرفه جوشکاری را برای امرار معاش برگزید و در این حوزه موفق بود. زندگی مشترک او با همسری مهربان آغاز شد و ثمره این ازدواج چهار فرزند بود که در گرمای محبت پدر و مادر رشد یافتند.
خاطرات حضور در جبهه
با شروع جنگ تحمیلی، حسین محمدی همچون شیری دلیر به میدان جنگ و دفاع از کشور شتافت. در خاطرات خود از جبهه مینویسد: «نیروهای اسلام تجهیز شدند و برای رویارویی با دشمن اعزام گردیدند. بسیاری از دوستانم را که پیشتر آمده بودند، دیدم؛ از جمله پسر فرهادی از محله خودمان. در حملات چریکی موفق شدیم حدود ۳۰۰ تانک عراقی را نابود کنیم و تعداد زیادی از نیروهای دشمن را به هلاکت برسانیم اما در این میان، شهدای زیادی از اراک و قم داشتیم.»
حسین محمدی در گردان امام حسین (ع) از لشکر ۱۷ علیبنابیطالب (ع) عضویت داشت و به مدت ۱۶ ماه داوطلبانه در خط مقدم جبهه خدمت کرد. در نهایت، او در چهارم دیماه سال ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید. پیکر پاک این شهید در زادگاهش، روستای چشمهپهن، به خاک سپرده شد.
وصیتنامه شهید حسین محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
«لا اله الا انت، استغفر الله و اتوب الیه»
هیچ خدایی جز خدای یکتا نیست. از خداوند مهربان آمرزش میطلبم و به سوی او از هر گناهی باز میگردم.
خدایا، من بندهای ضعیف، ذلیل، گنهکار و حقیر هستم اما از رحمت تو مأیوس نیستم. درود و سلام بر رهبر کبیر انقلاب و بتشکن زمان که با لبیک به ندای "هل من ناصر ینصرنی" اسلام، ما را به جبهه حق علیه باطل هدایت کرد.
از فرزندم، عبدالحسین، میخواهم که در مکتب اسلام مردانه قدم بردارد و پیرو ولایتفقیه باشد و راه ما را ادامه دهد. اگر فرزند دیگری که مسافرش بودیم، سالم به دنیا آمد، اگر پسر بود نامش را عبدالله بگذارید و اگر دختر شد، خدیجه.
از خانوادهام طلب حلالیت دارم. اگر خطا یا ناراحتی از من دیدهاید، مرا ببخشید. فرزندانم را با تربیت اسلامی بزرگ کنید و به مدرسه بفرستید. بخشی از داراییهای من شامل دو دانگ خانه و اثاثیه آن بین فرزندانم تقسیم شود.
سلام مخصوص به مادر عزیزم دارم. امیدوارم خود را همچون یکی از کنیزان املیلا، مادر علیاکبر (ع)، بداند و در سختیها صبر کند؛ چرا که خداوند صابران را دوست دارد.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی