به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، فرزند پاک روستا، جعفرعلی خرمی، در اولین روز از بهار سال 1343 در روستای حسینآباد از توابع شهرستان زرندیه به دنیا آمد. پدرش غلامعلی کشاورزی میکرد و جعفر تا پایان دوره ابتدایی تحصیل کرد و سپس در کنار پدر به کار پرداخت. او چندین بار به جبهه اعزام شد و در هر مرحله با روحیهای عاشقانه به سوی میدان نبرد میشتافت، خود را سرباز خدا و امام زمان (عج) میدانست. در نظر او، این جنگ نه برای ریاستطلبی یا به دست آوردن خاک عراق، بلکه برای دفاع از اسلام و اثبات حقانیت مظلومان جهان در برابر استکبار جهانی بود. جعفر علی خرمی، جان را امانتی میدانست که باید هرچه سریعتر به صاحب اصلیاش بازگردانده شود. در آخرین دیدار خود با خانواده، او از آنها خواست که در مصیبت شهادتش، بیصبری نکنند و تسلیم رضای خداوند باشند. سرانجام، جعفر علی در تاریخ 5 دیماه 1365 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پس از تشییع باشکوه، پیکر او در کنار شهدای روستای حسینآباد به خاک سپرده شد.
وصیتنامه:
با درود و سلام فراوان بر بزرگ پرچمدار اسلام، آخرین فرستاده خدا، حضرت محمد (ص)، و سلام بر یگانه منجی عالم بشریت، حضرت مهدی (عج)، و نائب بر حقش، حضرت امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران. درود و سلام بیپایان بر شهیدان بیشمار صدر اسلام تا کربلاهای خونین ایران، و سلام بر جهادگران سپاه اسلام در جبهههای نبرد حق علیه باطل، و سلام بر امت مسلمان ایران که با ایثارگریهای خود، جهانیان را به حیرت انداختهاند.
پدر و مادر عزیزم و برادران و خواهران گرامیام، آخرین سلام گرم مرا پذیرا باشید! پدر و مادر عزیزم، من جعفر پسر ارشد شما را حلال کنید! مادر جان، اگر من شهید شدم در راه خدا، هیچ ناراحت نباشید. اگر واقعاً مرا دوست دارید، اصلاً برای من گریه نکنید. من خدا را شکر میکنم که شما پدر و مادر چنین فرزندانی را تربیت کردهاید که میتوانم در راه خدا و اسلام به جنگ دشمنان بپردازم.
مادر جان، در موقع تشییع جنازه من در میان مردم، خونسردی خود را حفظ کنید. خداوندا، ما به خاطر ریاستطلبی یا گرفتن خاک عراق نمیجنگیم، بلکه برای اثبات حقانیت اسلام و برپا داشتن عدالت جهانی در برابر استکبار جهانی میجنگیم. خداوندا، امام خمینی را برای هدایت این ملت نگهدار.
برای ملت شهیدپرور ایران، همیشه در دعای کمیل و توسل و نماز جمعه شرکت کنید و دعاگوی امام امت و رزمندگان اسلام باشید. مادر جان، شیرت را برای من حلال کن. به خدا، در جایی هستم که همیشه عروسی من است و خوشحالی من به خاطر نزدیکی به خداست. امام را دعا کنید و از خدا بخواهید که هر چه زودتر راه کربلای حسین (ع) باز شود و شما نیز زوار قبر حسین (ع) شوید.
در پایان از اهالی محترم حسینآباد و هر کسی که مرا میشناسد، تقاضا دارم مرا ببخشند. خداوند همه را ببخشد و یار و نگهدار همه شما عزیزان باشد.
خداحافظ. خداوندا، خداوندا تا انقلاب مهدی، خمینی را نگهدار. جنگ، جنگ تا پیروزی به امید پیروزی نهایی والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته روز شنبه 30/09/1365
منبع: اداره هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مرکزی