شهید مسعود بخشش؛ از جبهههای کردستان تا عملیات کربلای 5
به گزارش نوید شاهد استان مرکزی، شهید مسعود بخشش در بیست و دوم شهریورماه سال 1339 در شهرستان خمین و در یک خانواده مذهبی و متدین و عاشق اهل بیت(ع) دیده به جهان هستی گشود. از زمان کودکی، تمام رفتارهایش خاطرهانگیز و دلنشین بود. او نسبت به همسالان خود مهربان و صمیمی بود و هیچگاه رفتاری نداشت که موجب رنجش خاطر اطرافیان شود. در کارها و رفتارهایش بسیار احساس مسئولیت میکرد.
در سال آخر تحصیل در دبیرستان، که تقریباً همزمان با شروع انقلاب اسلامی بود، فعالیت زیادی در تظاهرات داشت و پس از تشکیل سپاه به عضویت این نهاد انقلابی درآمد. اولین حضورش در مناطق جنگی در سال 1359 در کردستان بود و پس از مدتی به جبهههای جنوب رفت. در سال 1365 ازدواج کرد و یک هفته بعد دوباره عازم جبهه شد.
پدرش میگوید: "از او خواستیم فعلاً مدتی به جبهه نرود، اما او که با پاسدارها و بسیجیان در ارتباط کامل بود و اطلاع یافته بود که حملهای در پیش است، نامهای به عمویش داده بود که به من بدهد. پس از خداحافظی، نوشته بود: پدر جان، اگر من به جبهه نروم، دیگری هم به واسطه عذری نرود. پس چه کسانی به جبهه بروند و دفاع کنند؟ این وظیفهای است که در برابر خدا و وجدانم دارم و باید انجام بدهم. عذر میخواهم که نتوانستم قولی که به پدرم دادم، انجام دهم. باید به جبهه بروم." و همان سفر آخر بود که رفت و تا کنون برنگشته و ما در انتظار دیدار او هستیم.
مسعود و همسرش به خانهی پدریش رفته بودند. همسر شهید گریه میکرد. مادر شهید به او گفته بود: "پسرم، تو تازه زن گرفتهای، دختر مردم چشم به راه توست. این بار اگر بروی، دیگر برنمیگردی..." پدر شهید هم گفته بود که من به جای تو میروم. مسعود گفته بود که این بار نمیرود. اما صبح فردا، برادر کوچک مسعود، منصور، که جانباز شده است، به خانواده خبر میدهد که مسعود به جبهه رفته است. مادرش میدانست که دیگر روی جوانش را نخواهد دید.
شهید مسعود بخشش، هنگامی که مسئول واحد بهداری در لشکر 17 علی بن ابی طالب(ع) بود، در عملیات کربلای 5 در منطقه عملیاتی باغ رضوان شلمچه عراق، بر اثر جراحات وارده از ترکش گلولههای توپ دشمن بر زمین افتاد و به شهدای مفقودالاجسد پیوست. تاکنون نیز پیکر پاکش به خانواده و شهر زادگاهش بازگردانده نشده است.